در آستانه نشست سران گروه 7 بود که آمریکا و چین تعرفههای جدیدی علیه کالاهای یکدیگر وضع کردند تا جنگ تجاری بین دو اقتصاد بزرگ جهان وارد مرحله تازهای شود.
ساعاتی پس از آنکه دولت چین تهدید کرد به تلافی تعرفههای وضع شده از سوی دولت آمریکا بر کالاهای چینی، 75 میلیارد دلار از کالاهای آمریکایی شامل دانه سویا، خودرو و نفت را طی دو مرحله مشمول تعرفههای جدید خواهد کرد، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا از افزایش مجدد تعرفه بر واردات کالاهای چینی خبر داد.
ترامپ طی چند پیام توئیتری متوالی اعلام کرد تعرفههای اعمال شده بر 250 میلیارد دلار از کالاهای چینی –که اکنون در حال اجراست- از ابتدای ماه اکتبر (9 مهر) از 25 درصد به 30 درصد خواهد رسید. همچنین تعرفه 10 درصدی که قرار بود از روز اول سپتامبر (10 شهریور) بر 300 میلیارد دلار از کالاهای چینی اعمال شود، به 15 درصد افزایش خواهد یافت.
وی طی پیامی توئیتری در توجیه افزایش وضع تعرفه بر کالاهای چینی نوشت: متأسفانه دولتهای گذشته به چین اجازه دادهاند که تا این حد تجارت عادلانه و متوازن را زیر پا بگذارد و این یک بار سنگین برای مالیاتدهندگان آمریکایی است. به عنوان رئیسجمهور، من دیگر نمیتوانم اجازه دهم که این روند ادامه پیدا کند.
با این حال اکنون خبرهایی از تمایل دو طرف برای بازگشت به میز مذاکره تجاری شنیده میشود ولی کارشناسان معتقدند این مذاکرات راه به جایی نخواهد برد و تنش تجاری میان این دو قدرت اقتصادی ادامه خواهد داشت.
جنگ تجاری پکن – واشنگتن بیشک بر اقتصادهای ریز و درست در دنیا و بر بازارهای اساسی تأثیر جدی خواهد داشت اما هر بازیگر خود باید در این شرایط و با توجه به منافع خود وارد میدان شود و بتواند در عین دوری از آسیبها، سود حداکثری خود را تأمین کند.
جمهوری اسلامی ایران دقیقاً در شرایطی است که در وضعیت کنونی و پس از اتفاقات ناگوار اقتصادی نیاز دارد تا با استفاده از جانب چینی، منافع حداکثری اقتصادی خود را تأمبن کند.
ایران در شرایط کنونی میان آمریکا و چین از یک سو و اتفاقات کشمیر از سوی دیگر میتواند با برنامهریز دقیق اما چابک از فرصت نزدیکی میان پکن واسلامآباد بهره جسته و منافع اقصادی کلان خود را در پاکستان احیا کند.
از این موضوع مهم نباید به سادگی عبور کرد که پس از تجربه برجام و نگاه افراطی خوشبینانه به اروپا از سوی دولت، چینیها تا حد زیادی از این نوع برخورد نگران شده و برخی موارد حتی دلخور شدند اما اکنون و پس از روشن شدن اشتباه اعتماد به اروپا، جنگ تجاری میان چین وآمریکا فرصتی ناب برای احیای روابط اقتصادی با چین است و پاکستان راه سهلالوصول برای استفاده از این فرصت است.
چین در سالهای گذشته با سرمایهگذاری بیش از 46 میلیار دلاری در پروژه کریدور اقتصادی «چین – پاکستان» موسوم به «سیپک» اراده جدی خود برای حضور در پاکستان و اتصال گوادر به کاشغر را نشان داده و بدون توقف در حال پیشبرد این پروژه است و پاکستان در این سالها پایگاه اصلی چینیها در منطقه شده است به گونهای که میتوان ادعا کرد نبض اقتصاد پاکستان در دست چینیهاست و شاید تصمیمات جدی اقتصادی در پاکستان با مشورت چینیها اتخاذ گردد.
چین در برابر سرمایهگذاری عظیم خود در خاک پاکستان به دنبال بهرهبرداری حداکثری از این هزینهکرد است و بازار پاکستان را به راحتی در اختیار کشور دیگری قرار نمیدهد.
ایران اکنون میتواند از فرصت نزدیکی پاکستان و چین استفاده کرده و همزمان با بهرهگیری از شرایط غبارآلود میان چین وآمریکا وارد بازار عظیم نزدیک به 200 میلیون نفری پاکستان شود.
چین پیش از این بارها برای اتمام پروژه خطوط انتقال گاز ایران به پاکستان موسوم به آیپی اعلام آمادگی کرده بود اما هر بار به دلایلی از جمله عدم خواست طرف پاکستانی این موضوع به تعویق افتاده بود. اکنون زمان آن فرارسیده دولت ایران با چابکی وارد میدان شود و از فرصتهای پیش آمده مذکور بهره ببرد و این موضوع مهم و حیاتی برای اقتصاد کشورمان را به سرانجام برساند. ازسوی دیگر چینیها نیز به این پروژه نیازمندند زیرا میدانند حضور اقتصادی ایران در بلوچستان پاکستان قطعاً امنیتساز و امنیتآفرین است و میتواند سایه امنیت را بر سر سرمایهگذاری چند ده میلیارد دلاریشان در این ایالت ناامن بگستراند و خیال آنها را راحت کند.
برخی چابهار و گوادر را دو رقیب در منطقه میدانند حال آن که اگر از فرصت حضور چین در گوادر استفاده شود و کمی نگاه از غرب و هند به سمت پاکستان و چین تغییر یابد بیشک در کنار هم قرار گرفتن گوادر و چابهار میتواند به شدت چابهار و استان سیستان و بلوچستان را باشکوفایی اقتصادی روبرو کند که البته این موضوع نیازمند همت دولتمردان برای تصمیم جسورانه کاهش فروش نفت به هند و دل بستن به صادرات غیرنفتی و حداقلی فرآوردههای نفتی به پاکستان و پس از ان با استفاده از طرفین چابهار به سایر نقاط جهان است.
چابهار در کنار گوادر میتواند بنادر مهم شیخنشینان خلیجفارس را نیز به حاشیه رانده و تبادل دریایی در این منطقه را از خلیج فارس به دریای عمان منتقل کند. این موضوع فرصت خوبی در اختیار ایران برای دور زدن راحتتر تحریمهای آمریکا قرار میدهد که شرح آن در جایی دیگر خواهد رفت. نزدیکی مجدد به چین و همان نگاه مجدد به شرق در شرایط کنونی فرصتی ناب در اختیار ایران قرار میدهد که به راحتی بتواند جانشین رقبای بزرگ اقتصادی در پاکستان شده و از ظرفیت این همسایه 200 میلیون نفری بیشتری بهرهبرداری را نماید و خیلی دور از ذهن نیست که بگوییم در دو سال آینده میتوان به حجم 5 میلیارری تبادلات تجاری میان تهران و اسلامآباد همانگونه که در سال 93 میان دو طرف به امضا رسیده بود، برسیم.