به گزارش سایت طلا به نقل از ایسنا، سید حمید رضا علوی - کارشناس بازار سرمایه - در یاداشتی نوشت: رونق و رشد بازار بورس در گرو نقدینگی است و منحنی عرضه و تقاضا در این بازار با جذب نقدینگی های جدید است که سیر صعودی پیدا می کند. تفاوت بازار سرمایه با بازارهای دیگر نظیر بازار ارز، مسکن یا خودرو این است که آثار ورود و خروج نقدینگی بلافاصله و در مدت زمان کوتاهی در چهره بازار نمایان می شود.
از روزهای پایانی تابستان تا اوایل پاییز شاهد یک جابجایی و ورود نقدینگی جدید به بازار سرمایه بودیم. دلایل این نقل و انتقال نیز روشن بود. بازارهای دیگر بویژه بازار ارز و سکه جذابیت، بازدهی و اطمینان گذشته را در نگاه شهروند ایرانی از دست دادند و درست هنگامی که شهروندان و صاحبان سرمایههای خرد و کلان دچار نوعی سردرگمی بودند چراغ بازار بورس برای جذب این سرمایه ها سبز شد.
اما برخلاف آن اتفاق، چند روزی است که ضرباهنگ معاملات در بورس کُند شده و گردش تقاضا و عرضه به تعبیر فعالان بازار، رمق و «انرژی حرکت ساز» را ندارد.
این یک سوال کلیدی است که دلایل اُفت فشار سرمایه در بورس چیست. چرا بازار ظرف کمتر از دو ماه بعد از انتقال سرمایههای سرگردان بازارهای دیگر با کمبود نقدینگی روبرو شده است؟
چه اتفاقی بر سر سرمایه سهامداران تازه وارد آمده است؟ و چرا آن انتظاری که عده زیادی از فعالان اقتصادی حتی مسئولان دولتی مبنی بر جهش بورس بعد از ورود سرمایه های سرگردان داشتند، محقق نشده است؟ این نوشتار سعی دارد برای این سوالات کلیدی پاسخی درخور بیابد.
با رصد و ارزیابی اتفاقات ملموس و مشهود بازار در چند روز اخیر، دو پاسخ برای پدیده اُفت فشار و یا کاهش تاثیر نقدینگی در بورس می توان متصور بود:
۱- اول نگاه و رفتار غیرواقعی سهامداران یا همان چیزی که تحت عنوان تب و هیجان سودآوری از آن یاد می شود.
متاسفانه این وضعیت هیجان آلود و رویاگونه هنوز بر بخش عمده رفتار فعالان بازار بورس حاکم است. در نتیجه، مبادله کنندگان در دو سوی این بازار، بدون شناخت کافی از مختصات آن، کلید «خرید» و یا «فروش» را روشن می کنند. تصمیمات هیجانی علاوه بر سهامداران تازه وارد، در موارد زیادی دامنگیر سهامداران قدیمی نیز هست.
دستکم در این دو ماه دهها نمونه و مثال میتوان از آمار و خروجی بازار بورس برای این رفتار هیجانی ارائه کرد. چه در روزهایی که شاخص بورس، سیر صعودی داشت و سهامداران خرد و کلان با هیجان و به امید کسب سودهای افسانهای صف «خرید» را شلوغ کردند و چه زمانی که شاخص تنزل کرد و به «اصلاح» رفت، بسیاری از آنها تا همین روزها از روی ترس و نگرانی به سمت «فروش» هجوم آوردند.
وقتی در میانه مهرماه شاخص به مقاومت ۳۳۰ هزار واحدی برخورد کرد، کمتر کسی به این اندیشید که این احتمال وجود دارد شاخص نزدیک به ۳۰ هزار واحد دچار اصلاح شود. این روند اصلاح نسبتاً عمیق اتفاق افتاد و همانجا بود که عنصر روانی ترس بر خوش بینی و هیجانهای کاذب سهامداران غلبه کرد.
۲- بخش دیگری از قصور و تقصیر عدم استفاده بهینه از سرمایه های سرگردان را میتوان متوجه بازیگران و گروههای نخبه بازار کرد. مقصود از گروههای نخبه در بازار سرمایه، مجموعه هایی هستند که سرمایه انبوه دراختیار دارند اعم از صندوقهای سرمایه گذاری و یا شرکتها و نهادهای حقوقی.
وقتی فلش سرمایه های سرگردان از بازارهای دیگر (اعم از بازار ارز یا مسکن و خودرو) به سمت بورس چرخش کرد، انتظار می رفت، این گروههای نخبه بازار با یک استراتژی روشن و ظرفیت سازی شایسته، بستر جذب و هدایت سرمایه سهامداران تازه وارد را فراهم کنند. اما در این مرحله شواهد چندانی از دو نقش مهم «جذب و هدایتگری» گروههای نخبه بازار نمایان نشد.
سوالی که برای هر کارشناس دوراندیش بازار سرمایه مطرح است، این است که چرا در فضای پرتلاطم بازار این گروههای نخبه(شرکتهای حقوقی و صندوق های سرمایه گذاری) که اغلب متکی بر ناظران و تحلیلگران با تجربه هستند، سهامداران تازه وارد را در فضای پرتلاطم بورس سرگردان می گذارند آیا اساسا این مجموعه ها خط مشی متناسبی برای وضعیت های دائم متغیر بازار اندیشیده اند و به طور کلی، بازارساز در سیستم مدیریتی بورس ایران چه جایگاهی دارد؟
تحلیل این بخش از واقعیتها یعنی، نقش بازارساز و گروههای نخبه در بورس جزو ضروریات «توسعه و تحول بازار سرمایه» است که تا حد زیادی از آن غفلت میشود.
در پایان این بحث، بی شک، برای بسیاری این سوال مطرح می شود که بعد از چند روز پرتب و تاب، بازار سرمایه و شاخص کل در چه وضعیتی قرار دارد؟
آنگونه که از داده ها و خروجی بازار می توان دریافت؛ «شاخص کل و شاخص هم وزن» در هفته گذشته مقداری از اصلاح خود را پس گرفتند اما با توجه به عدم ورود نقدینگی یا عدم استفاده بهینه از سرمایه های جدید، این اتفاق با قدرت کافی انجام نشد.
در این میان یک خطای محاسبه و تحلیل عجیب نیز رخ داد که که در آن شماری از سرمایهگذاران «صعود جزئی شاخص» را فرصتی برای فروش پنداشتند. این یک خطای استراتژیک است. زیرا چنان که در عمل و طی چند روز اخیر دیدیم. این تصور یا تحلیل اشتباه، ترسی عمیق در دل سهامداران تازه وارد می ریزد و باعث میشود آنها اندک سرمایه خود را در صف فروش چوب حراج بزنند.
دلایل و قرائن بسیار دلالت بر این دارد که بازار سرمایه روند پرقدرت گذشته را بازخواهد یافت و چنانکه شاخص کل و هموزن به درستی تحلیل شوند بازار بورس نقاط امیدوارکننده ای برای جذب سرمایه های تازه و ایجاد رغبت در میان فعالان اقتصادی دارد.
طبق برآوردی که به تازگی انجام شده، بازار سرمایه نهایتاً یک اصلاح کم عمق دیگر خواهد داشت و پس از آن به روند صعودی بر خواهد گشت اما انتظار می رود در چنین شرایطی صندوقهای سرمایهگذاری و حقوقی های بازار سرمایه تلاش خود را بر بازگشت اعتماد سهامداران خرد مصروف دارند.