بانک مرکزی هر کشوری مهمترین نهاد سیاستگذار در خصوص تصمیمات مالی است. در این مطلب، ما به بررسی مهمترین بانک های مرکزی جهان و ساختار و سیاست های اصلی هر یک از این بانکهای بزرگ و تاثیرگذار خواهیم پرداخت.
عاملی که حرکت بازار ارز را شکل میدهد، نرخ بهره است. نرخهای بهره به سرمایهگذاران بین المللی دلیلی میدهند که پول خود را از یک کشور به کشور دیگر برای جستجوی بالاترین و مطمئنترین بازدهها منتقل کنند. سالهاست که نرخ بهره رو به رشد، تمرکز اصلی سرمایه گذاران حرفهای در کشورهای گوناگون بوده است. اما آنچه بیشتر معاملهگران فردی نمیدانند این است که ارزش مطلق نرخ بهره مهم نیست، آنچه واقعا مهم است، سرمایه گذاری در محلی است که بیشترین نرخ بهره را در آینده خواهد داشت. آشنایی با سیاست های بزرگترین و مهمترین بانک های مرکزی ، یک عامل مهم و تاثیرگذار برای تعیین حرکت بعدی در سرمایه گذاری و همچنین پیشبینی مسیر جفت ارزهای مورد نظر خواهد بود.
در این ادامه، ما به ساختار و تمرکز اصلی مهمترین بانک های مرکزی جهان و همچنین سیاستهای پولی این نهادهای تاثیرگذار خواهیم پرداخت.
بانک مرکزی ایالات متحده (Federal Reserve)
ساختار: بانک فدرال (بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا) احتمالا تاثیرگذارترین بانک مرکزی در جهان است. با توجه به اینکه دلار آمریکا تقریبا در 90 درصد از معاملات ارزی استفاده میشود، فدرال تأثیر چشمگیری بر ارزیابی بسیاری از ارزها دارد. گروه Federal Reserve که در مورد نرخ بهره تصمیم میگیرد، کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC) است که شامل هفت رئیس هیئت فدرال به همراه پنج رئیس از 12 بانک منطقهای است.
مسئولیت: ثبات قیمت طولانی مدت و رشد پایدار
تکرار جلسه: هشت بار در سال
بانک مرکزی اروپا (ECB)
ساختار: بانک مرکزی اروپا در سال 1999 تاسیس شد. شورای حاکم بر بانک مرکزی اروپا گروهی است که در مورد تغییر سیاست پولی تصمیمگیری میکند. این شورا شامل شش عضو هیئت اجرایی ECB به علاوه رئسای بانکهای مرکزی ملی از 12 کشور منطقه یورو است. این بانک مرکزی شوک کردن بازار را دوست ندارد، بنابراین هر زمان که برنامهای برای تغییر نرخ بهره ایجاد میکند، به شکل گستردهای از طریق مطبوعات به بازار هشدار میدهد.
مسئولیت: ثبات قیمت و رشد پایدار. با این حال، برخلاف بانک فدرال، بانک مرکزی اروپا تلاش میکند که رشد سالانه قیمتهای مصرفکننده را زیر 2٪ حفظ کند. به عنوان یک اقتصاد وابسته به صادرات، بانک مرکزی اروپا همچنین دارای منافع قانونی در جلوگیری از افزایش بیش از حد قدرت در پول خود است، زیرا این امر برای بازار صادرات حوزه یورو خطرناک است.
تعداد جلسات: دو هفته یکبار. اما تصمیماتی که مشخص کننده رویه و سیاستهای کلی است، عموما تنها در جلساتی تعیین میشوند که همراه با کنفرانس مطبوعاتی است و این جلسات 11 بار در سال تشکیل میشوند.
بانک انگلستان (BoE)
ساختار: کمیته سیاست پولی بانک مرکزی انگلستان یک کمیته است که 9 عضو دارد. این اعضا شامل: یک نفر از حکومت، دو نماینده، دو مدیر اجرایی و چهار کارشناس خارجی است. این نهاد اغلب به عنوان یکی از موثرترین بانکهای مرکزی مورد اشاره قرار میگیرد.
مسئولیت: حفظ ثبات پولی و مالی. سیاست پولی BoE این است که قیمت ها را پایدار نگه دارد و اعتماد به ارز را حفظ کند. برای انجام این کار، بانک مرکزی تورم 2٪ را هدف قرار داده است. اگر قیمتها به این سطح برسد، بانک مرکزی به دنبال کاهش تورم خواهد بود، در حالی که سطح تورم پایینتر از 2 درصد باعث میشود تا بانک مرکزی اقداماتی را برای افزایش تورم انجام دهد.
تعداد جلسات: ماهانه
بانک ژاپن (BoJ)
ساختار: کمیته سیاست پولی بانک ژاپن شامل رئیس بانک مرکزی ژاپن، دو معاون فرماندار و شش عضو دیگر است. از آنجایی که ژاپن بسیار وابسته به صادرات است، مانند بانک مرکزی اروپا، بانک مرکزی ژاپن نیز تمایل زیادی به جلوگیری از افزایش بیش از حد قدرت پول خود دارد. این بانک مرکزی به بازار آزاد میآید تا به طور مصنوعی ارز خود را بفروشد تا ین را در برابر دلار آمریکا و یورو تضعیف کند.
مسئولیت: حفظ ثبات قیمت و اطمینان از ثبات سیستم مالی، تمرکز اصلی این بانک بر تورم است.
تعداد جلسات: یک یا دو بار در ماه
بانک ملی سوئیس (SNB)
ساختار: بانک ملی سوئیس دارای کمیته سه نفره است که میزان نرخ بهره را تصویب میکنند. بر خلاف اکثر بانکهای مرکزی دیگر، بانک مرکزی سوئیس باند نرخ بهره (تفاوت بین متوسط ماکزیمم نرخ وام و متوسط مینیمم سپرده) را تعیین میکند و نرخ خاص و ثابتی را اعلام نمیکند. مانند ژاپن و منطقه یورو، سوئیس نیز بسیار وابسته به صادرات است، به این معنی که این نهاد علاقهای به داشتن یک ارز بسیار قدرتمند ندارد. بنابراین، دیدگاه عمومی این بانک مرکزی این است که در خصوص افزایش نرخ بهره محافظه کارانهتر عمل کند.
مسئولیت: اطمینان از ثبات قیمت و بررسی وضعیت اقتصادی
تعداد جلسات: سه ماه یکبار
بانک کانادا (BoC)
ساختار: تصمیمات سیاست پولی در بانک مرکزی کانادا توسط شورای حکومتی اخذ میشود که این شورا شامل رئیس بانک مرکزی، معاون ارشد و چهار معاون دولتی است.
مسئولیت: حفظ یکپارچگی و ارزش پول. بانک مرکزی کانادا هدف تورمی خود را 1 تا 3 درصد تعیین کرده است و از سال 1998 به خوبی توانسته نرخ تورم را در این بازه کنترل کند.
تعداد جلسات: هشت بار در سال
بانک مرکزی استرالیا (RBA)
ساختار: بانک مرکزی کمیته سیاست پولی استرالیا شامل رئیس بانک مرکزی، معاون رئیس، دبیر خزانهداری و شش عضو مستقل منتخب دولت است.
مسئولیت: اطمینان از ثبات ارز، حفظ اشتغال کامل و رونق اقتصادی و رفاه مردم استرالیا. بانک مرکزی هدف تورمی 2 تا 3 درصد در سال دارد.
تعداد جلسات: 11 بار در سال، معمولا در اولین سه شنبه هر ماه (به جز ژانویه).
بانک مرکزی نیوزیلند (RBNZ)
ساختار: برخلاف دیگر بانکهای مرکزی، قدرت تصمیمگیری در زمینه سیاست پولی در نهایت با رئیس بانک مرکزی این کشور است.
مسئولیت: حفظ ثبات قیمت و جلوگیری از بیثباتی در صادرات، نرخ بهره و نرخ ارز. هدف نرخ تورم، 1.5٪ است.
تعداد جلسات: هشت بار در سال
اکنون که اطلاعات مناسبی از ساختار، مسئولیت و قدرت گرداندگان بانک مرکزی مهم پیدا کردید، میتوانید با توانایی بیشتری اقدام به پیشبینی نرخ بهره کنید. برای بسیاری از بانکهای مرکزی، تورم هدف کلیدی است. تورم که به طور کلی توسط شاخص قیمت مصرفکننده اندازهگیری میشود، بالاترین هدف بانک مرکزی است. پس شما میدانید که این سیاست و سیاست پولی به صورت تنگاتنگی باهم مرتبط هستند. به همین ترتیب، اگر تورم به مراتب کمتر از میزان باشد که هدف قرار داده شده، بانک مرکزی به دنبال سیاست پولی است. ترکیب سیاستهای پولی مرتبط دو بانک مرکزی یک راه جامع برای پیشبینی جایی است که یک جفت ارز ممکن است هدایت شود. اگر یک بانک مرکزی در حال افزایش نرخ بهره است در حالی که یکی دیگر از وضعیت موجود باقی میماند، انتظار می رود که جفت ارز در جهت گسترش نرخ بهره (محدود کردن شرایط غیرمنتظره) حرکت کند.
برای مثال پوند انگلستان و یورو در سال 2006، یورو از حالت معاملاتی سنتی خود برای تسریع در برابر پوند انگلیس سقوط کرد. با افزایش قیمت مصرفکننده بالاتر از هدف تورم که 2٪ بود، بانک مرکزی اتحادیۀ اروپا تصمیم گرفت تا نرخها را چندین بار افزایش دهد. از سوی دیگر، بانک انگلیس، تورم کمتری از میزان هدف خود داشت و اقتصاد این کشور تازه شروع به بهبودی کرده بود و مانع تغییر هرچه بیشتر در نرخ بهره میشد. در واقع، در طول سه ماه اول سال 2006، بانک مرکزی بیشتر نسبت به کاهش نرخ بهره متکی بود. این شرایط به ارزش 200-pip در پوند انگلستان و یورو منجر شد، که برای یک جفت ارز که به ندرت حرکت میکنند، بسیار بزرگ است.