بحران کرونا نتوانست زمینه مشترکی برای تنشزدایی میان ایران و آمریکا ایجاد کند. با وجود اینکه هر دو کشور درگیر این بحران هستند، روابطشان مجددا تنشآلود شده است. اما این تنشها چه سمت و سویی خواهد داشت؟ در این خصوص چندین سناریو مطرح شده است.
در حالی که برخی پیش بینی میکردند بحران کرونا، زمینهای برای کاهش تنش میان ایران و آمریکا ایجاد کند، ناگهان تنشها میان این دو کشور بالا گرفت. این تنشها با بروز اصطکاک میان قایقهای تندروی سپاه پاسداران و کشتیهای جنگی آمریکا در خلیج فارس شروع شد و به تهدیدات متقابل نظامی منجر شد.
حدود ۱۰ روز پیش، نیروی دریایی آمریکا ادعا کرد که قایقهای تندروی سپاه به نحو «خطرناک و آزاردهندهای» به کشتیهای جنگی آمریکا در خلیج فارس نزدیک شده و کشتیهای آمریکایی را محاصره کرده اند. ادعایی که البته از سوی ایران رد شد. یک هفته بعد، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در توئیتی غیرمنتظره مدعی شد که به نیروهای دریایی کشورش دستور نابودی قایقهای ایران را داده است. ترامت نوشت: «به نیروی دریایی ایالات متحده دستور شلیک و نابودی همه قایقهای مسلح ایران را داده ام، اگر مزاحم کشتیهایمان در دریا شوند.»
وزارت خارجه ایران در واکنش به این تهدید، سفیر سوئیس در تهران را به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران احضار کرد و یادداشت اعتراضآمیزی به وی تحویل داد. همچنین، سپاه پاسداران به نیروهای خود دستور مقابله با تحرکات آمریکا داد. در همین خصوص، سردار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: «ما نیز به واحدهای نظامی خودمان در دریا دستور دادیم که اگر شناور یا واحد جنگی از نیروهای دریایی ارتش تروریست آمریکا بخواهد امنیت کشتیهای غیرجنگی و یا شناورهای رزمی ما را مورد مخاطره قرار دهد، آن شناور و یا واحد نظامی را مورد هدف قرار بدهند.»
در بحبوحه این تنشها، ایران یک ماهواره نظامی را به طور موفقیت آمیز به فضا ارسال کرد. آمریکا این اقدام را محکوم کرد و خواستار بررسی این ماهواره در شورای امنیت سازمان ملل شد.
همه این تنشها در حالی رخ داد که هر دو کشور درگیر بحران شیوع بیماری کرونا بودند و از همین رو برخی کارشناسان پیش بینی کرده بودند که این بحران ممکن است باعث تنشزدایی میان تهران و واشنگتن شود. اما چنین اتفاقی رخ نداد و تنشها مجددا بالا گرفت.
اما این تنشها چه سمت و سویی خواهد داشت؟ در این رابطه، چندین سناریو مطرح شده است که باید آنها را باید متناسب با اوضاع انتخاباتی و اقتصادی دونالد ترامپ در ماههای آینده بررسی کرد. بونی کریستین، روزنامه نگار آمریکایی، اخیرا طی یادداشتی در مجله نیوزویک، سه سناریو درباره سمت و سوی تنشهای فعلی میان ایران و آمریکا مطرح کرد.
با شیوع کرونا در ایران، دولت این کشور از آمریکا خواست تحریمهای خود را رفع کند، اما آمریکا با این درخواست مخالفت کرد.
کشاکش ایران و آمریکا قبل از انتخابات سوم نوامبر
سناریوی نخست، چندی پیش طی یک مقاله مفصل در مجله «فارین آفرز» مطرح شد. نویسندگان این مقاله –اریک ادلمن و ری تکی – از کارشناسان برجسته مسائل ایران در محافل اندیشکدهای و سیاست خارجی آمریکا به شمار میروند. آنها در این مقاله، به صراحت خواستار براندازی نرم در ایران شدند. به گفته آنها، تعبیر «تغییر رژیم» در آمریکا یادآور حمله نظامی به عراق و تمام خسارتهای مادی آن است. از این رو، چندان مورد استقبال قرار نمیگیرد؛ لذا ادلمن و تکی، روش جدیدی برای براندازی در ایران توصیه میکنند که مبتنی بر مداخله پنهانی و غیرنظامی آمریکا در فرآیند براندازی در ایران است. آنها برای این کار، پیشنهادات متنوعی، از کمک به اتحادیههای صنفی گرفته تا برقراری ارتباط با چهرههای شاخص و منتقد، ارائه داده اند. به گفته کریستین، ادلمن و تکی چیزی را گفتهاند که بسیاری از تندروهای ضدایرانی آن را به زبان نمیآورند و آن این است که تغییر رژیم هدف آنان است.
سناریوی دوم، حفظ وضعیت فعلی، ادامه دادن کارزار فشار حداکثری و زدوخورد با نیروهای نزدیک به ایران در عراق، سوریه و جاهای دیگر است. اما سناریوی سوم، که سناریوی مطلوب کریستین است، تنشزدایی و پیگیری دیپلماسی با ایران است.
در این بین، پرسشی مطرح شده که کریستین به آن جوابی نمیدهد؛ دولت ترامپ در ماههای آینده کدام یک از این سناریوها را در پیش خواهد گرفت؟ انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر آمریکا روز به روز نزدیکتر میشود. به اعتقاد بسیاری از ناظران، ترامپ هر گزینهای انتخاب کند، عامل انتخابات را در نظر خواهد گرفت. بر این اساس، ترامپ سناریوی اول و سوم را –حداقل تا پیش از انتخابات- در نظر نخواهد گرفت. چون حتی اگر بخواهد این دو سناریو را اجرا کند، وقت و فرصت کافی نخواهد داشت. اجرایی کردن طرح براندازی نرم (آنطور که در مقاله فارین آفرز مطرح شده) مستلزم برنامهریزی طولانی و فعالیتهای اطلاعاتی گسترده است. فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت طرح براندازی نرم، دولت ترامپ وقت کافی برای پیگیری این سناریو نخواهد داشت. خصوصا که در کوتاه مدت، کاخ سفید درگیر مشکلات داخلی ناشی از بحران کرونا خواهد بود.
اما در رابطه با سناریوی سوم، شواهد و قراین نشان میدهد که دولت ترامپ این سناریو را کنار گذاشته و حداقل تا قبل از انتخابات سوم نوامبر روی این سناریو تمرکز نخواهد کرد. بحران کرونا، فرصتی بود که آمریکا با کاهش تحریم ها، ایران را به انجام گفتگوهای جدید ترغیب کند. اما از این فرصت استفاده نکرد و در مقابل، بر تحریمها افزود.
دستوری برای انحراف افکار عمومی؟
سناریوی دوم، چیز جدیدی نیست و در واقع تداوم وضعیت فعلی است. برخی کارشناسان نزدیک به دولت ترامپ، بارها گفته اند که ترامپ در ماههای آینده وقت و انرژی خود را به مسائل داخلی اختصاص خواهد داد و تا قبل از انتخابات سوم نوامبر اقدام مهمی در سیاست خارجی انجام نخواهد داد. در چنین شرایطی بدیهی است که کاخ سفید به جای حل و فصل اصولی تنشها با ایران، به مهار آنها اکتفا خواهد کرد.
البته این احتمال نیز وجود دارد که ترامپ، در صورتی که تحت فشار قرار گیرد، تنشها با ایران را به طور کنترلشده تشدید کند. برخی محافل رسانهای آمریکایی ادعا میکنند که دستور اخیر ترامپ درباره نابودی قایقهای سپاه در همین راستا بود. وبگاه آمریکایی «آکسیوس» با اشاره به دستور ترامپ درباره قایقهای سپاه که در بحبوحه بحران کرونا صادر شد، نوشت که ترامپ معمولا در بحرانها دنبال اتفاقاتی میگردد که توجهها را به سمت دیگری منحرف کنند و این کار را مکررا انجام داده است.
زمانی که جیم متیس، وزیر دفاع بود، ترامپ با وی درباره منفجر کردن قایقهای ایران دچار اختلاف شد. متیس مخالف این کار بود و آن را خطرناک میدانست و لذا درخواستهای ترامپ در این خصوص را نادیده گرفت. ترامپ حالا دوباره بحث قایقهای سپاه را مطرح کرده که این بار کسی در دولت مخالف دستوراتش نیست. هنوز معلوم نیست که چرا ترامپ به طور غیرمنتظره ناگهان به بحث قایقهای سپاه بازگشته است، ولی ممکن است ترامپ دنبال انحراف افکار عمومی از بحران کرونا باشد.