جزئیات یک برادر کشی در شیراز؛ بازداشت قاتل هشت ساله!

غلامرضا محمدنسل جرم ‌شناس: در این پرونده خودِ کودک نیز قربانی خشونت شده است، بنابراین او نیز باید تحت نظر مشاوره باشد و مسائل روانشناختی روی او انجام شود؛ چراکه خودِ او نیز آزرده شده است. باید طوری با او رفتار شود که خسارت‌های روحی و روانی به حداقل برسد

خبر را برای من بخوان

پسربچه هشت ساله با چاقو برادر دوازده ساله‌اش را به قتل رساند. خبری تکان‌دهنده که مسئولان انتظامی استان فارس آن را اعلام کردند. اختلاف هم بر سر موضوعی بچگانه بود.

معاونت اجتماعی پلیس استان فارس می‌گوید که درگیری این دو برادر شنبه شب بر سر یک تلفن همراه در یکی از محلات شیراز رخ داد. «طاها» پسر کوچک خانواده بعد از چند دقیقه درگیری با چاقو به «امین» برادر بزرگ‌ترش حمله می‌کند و ضربه‌ای به قلب او می‌زند. هر چند «امین» بلافاصله پس از زخمی‌شدن به بیمارستان منتقل شد، اما شدت جراحت به‌حدی بود که کادر درمانی هم کار چندانی از پیش نبرد و او درنهایت پیش‌ازظهر یکشنبه جانش را از دست داد.

این دو برادر در خانه با هم درگیر شدند. ظاهرا پدر چند روز پیش از حادثه برای امین تلفن همراهی خریده و باعث ناراحتی برادر کوچک‌تر شده بود. همین موضوع باعث شد تا امین و طا‌ها چندباری با هم گلاویز شوند. شب حادثه هم مثل دفعات قبل طا‌ها عصبی از اینکه برادرش تلفن همراه جدیدی در دست گرفته است، با او درگیر شد و بعد هم در یک چشم برهم زدن با چاقو ضربه‌ای به سینه برادرش وارد کرد.

به گفته پلیس، طا‌ها هشت‌ساله چاقو را از آشپزخانه برداشته و بعد از آن به سوی امین حمله‌ور شده است. سرهنگ کاووس محمدی، معاونت اجتماعی نیروی انتظامی گفت در زمان وقوع حادثه پدر و مادر طا‌ها و امین در خانه حضور داشتند، اما درگیری دور از چشم والدین رخ داد و آن‌ها وقتی متوجه شدند که کار از کار گذشته بود. آن‌ها بلافاصله امین را به بیمارستان می‌رسانند، اما خونریزی زیاد و پارگی شریان‌های حیاتی باعث می‌شود این پسربچه دوازده ساله چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد و فردای آن روز روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شود. همزمان طا‌ها را پلیس بازداشت کرد و درحال حاضر در اختیار مقامات قضائی است.

آن‌طور که بررسی‌های ابتدایی تیم جنایی نشان می‌دهد، «طاها» هیچ مشکل روحی و روانی نداشته است. با این حال، حمیدرضا گودرزی، وکیل دادگستری معتقد است که درباره این پرونده باید پیش از هر اقدامی بررسی‌های روانشناسی و روانکاوی انجام شود: «این سطح از خشونت آن هم از سوی پسربچه‌ای هشت‌ساله واقعا جای تأمل و بررسی دارد.» به گفته این وکیل، طا‌ها از منظر قانونی یک «طفل غیرممیز» است. او در توضیح این واژه می‌گوید: «در این مورد قاتل پسربچه هشت ساله است که از حداقل آگاهی هم برخوردار نیست و در چنین شرایطی هیچ مسئولیت کیفری متوجه او نیست.» نداشتن مسئولیت کیفری به این معنی است که پرونده طا‌ها در دادسرا و دادگاه اطفال رسیدگی می‌شود و دست آخر هم قاضی حکم به انتقال او به کانون اصلاح و تربیت می‌دهد.

درواقع طا‌ها فقط از جنبه عمومی جرم محاکمه می‌شود. از طرف دیگر، چون ولی‌دم پدر قاتل است، موضوع پرداخت دیه هم خودبه‌خود منتفی است. با وجود این، مدت زمان حضور این کودک در کانون اصلاح و تربیت هم به نظر و حکم قاضی بستگی دارد. گودرزی می‌گوید که اگر در معاینات مشخص شود این کودک بیمار است، روند قضائی مسیر درمانی را در پیش می‌گیرد، اما در غیر این صورت، به دلیل جرم سنگین قتل این کودک چندین سال باید در مرکز اصلاح و تربیت «تأدیب» شود. درواقع قانون مجازات اسلامی در چنین شرایطی سعی دارد به اصطلاح مجرم را ادب کند.

باید مهارت کلامی در خانواده‌ها تقویت شود

غلامرضا محمد نسل، یک جرم‌شناس با اعتقاد به اینکه، این‌گونه خشونت‌ها مربوط به دوره یا زمان خاصی نیست، نقش خانواده‌ها در بروز یا بروز ندادن این خشونت‌ها را بسیار مهم می‌داند: نمی‌توانیم از یک واقعه این‌چنینی یک نتیجه‌گیری کلی داشته باشیم؛ چراکه این مسأله بدان معنا نیست که خشونت زیاد شده یا در سنین کم بیشتر شده است.

در گذشته هم گاهی اوقات شاهد چنین اتفاقاتی بودیم. به نظر من اقتضای سن کودکان طوری است که درک درستی از شرایط ندارند. تصمیم‌گیری‌هایشان آنی و هیجانی است، به‌خصوص اگر در خانواده‌ای بچه‌های بزرگ‌تر یا حتی پدر و مادر زورگو باشند و کودک حس کند که در حقش اجحاف شده است، ممکن است رفتار نامناسبی از خودش نشان دهد. به نظر من همه این مسائل اول از همه به خانواده و بعد هم به اجتماع برمی‌گردد. آن‌ها باید در وهله اول دیالوگ را به فرزندان‌شان یاد بدهند. مهارت‌های اساسی زندگی را آموزش دهند و با آن‌ها در رابطه با مهارت حل مناقشه و حل تعارض صحبت کنند.

اما متأسفانه درکشور ما بسیاری چنین مهارت‌هایی را بلد نیستند و نمی‌دانند که چطور اختلافات و مشکلات را از طریق مذاکره حل کنند؛ به‌عنوان مثال اگر کسی شوخی می‌کند و ما از آن شوخی خوش‌مان نمی‌آید، باید به او بگوییم. اگر حرفی نزنیم و او شوخی‌هایش را ادامه دهد، این مسأله در ذهن ما تبدیل به کینه و عصبانیت می‌شود و درنهایت ممکن است این عصبانیت پایان ناخوشایندی داشته باشد. معمولا ما این رفتار را با دوست، همسر، بچه‌ها و مافوق و همکار داریم. در رابطه با مشکلات و ناراحتی‌هایمان صحبت نمی‌کنیم و درنهایت به‌طور ناگهانی واکنش نشان می‌دهیم؛ درحالی که اگر خیلی منطقی حرف بزنیم، شاید بتوانیم آن مشکل را حل کنیم.

این مهارت کلامی چیزی است که در خانواده‌ها باید تقویت شود، تا بچه‌ها نیز از همان دوران کودکی آن را بیاموزند و یاد بگیرند. آن‌ها باید بدانند که از بچگی خودشان اختلاف‌هایشان را یا با مذاکره حل یا به یک بزرگ‌تر مراجعه کنند. پدر و مادر باید بدانند که به جز تأمین خوراک و پوشاک بچه‌ها، وظیفه بسیار بزرگ‌تری دارند، آن‌هم آموزش مهارت زندگی است. درصورتی که بیشتر خانواده‌ها تک‌بُعدی عمل می‌کنند و در این زمینه غفلت می‌کنند. گفتگو و قدرت کلامی در خانواده‌ها کمتر شده است. به‌خصوص با وجود تکنولوژی و استفاده از فضای مجازی دیگر این گفتگو‌ها وجود ندارد و بیشتر افراد از بیان و توصیف ساده‌ترین مسائل نیز غفلت می‌کنند.

همین باعث می‌شود که زورگویی‌ها بیشتر و راه منطقی مقابله با آن نیز کمتر شود؛ بنابراین نظارت پدر و مادر شرط بسیار مهمی است، چراکه بچه‌ها از پدر و مادرشان یاد می‌گیرند که در شرایط بحرانی چطور رفتار کنند. اگر خشونت در خانواده باشد، بچه‌ها الگو می‌گیرند و آن‌ها نیز با خشونت رفتار می‌کنند. همچنین رسانه‌ها و صداوسیما نیز تأثیر بسزایی در این‌گونه موارد دارند. باید آموزش دهند که در زندگی روزمره چطور دونفر اختلاف خود را با راه‌های منطقی حل کنند تا دچار هیجان یا خشونت آنی نشوند.

اگر چنین مسائلی را یاد ندهیم، ممکن است خیلی بیشتر شاهد چنین اتفاقات تلخی در کودکان باشیم. کودک عصبانی می‌شود و خشم خود را با رفتار نامناسب مانند استفاده از سلاح نشان می‌دهد. از طرفی نقاط حساس بدن را هم نمی‌شناسد و ضربه را به حساس‌ترین نقطه وارد می‌کند و همین باعث قتل می‌شود. در این پرونده خودِ کودک نیز قربانی خشونت شده است، بنابراین او نیز باید تحت نظر مشاوره باشد و مسائل روانشناختی روی او انجام شود؛ چراکه خودِ او نیز آزرده شده است. باید طوری با او رفتار شود که خسارت‌های روحی و روانی به حداقل برسد.