پول می‌گیرم داد می‌زنم

برای موفقیت در این کار باید حنجره و دیافراگم قوی داشته باشید!

خبر را برای من بخوان

به گزارش سایت طلا، روزنامه ایران نوشت: «در دورانی زندگی می‌کنیم که شما هر قابلیتی داشته باشید باید از آن برای پول درآوردن استفاده کنید. مثل داشتن صدای بلند و وسعت صدای زیاد. بعضی از کسانی که چنین قابلیتی دارند می‌روند سراغ کارهای هنری که با صدا سر و کار دارد اما برای همه آنها چنین امکانی فراهم نیست، آنها کشف نمی‌شوند. جبر روزگار کاری می‌کند که یک جور دیگری از صدایشان استفاده کنند. چطور؟ با داد زدن! البته اشتباه نکنید، دادزن‌ها ربطی به شرخرها ندارند و قرار نیست با دادزدن کسی را بترسانند. آنها صرفاً مسئولیت اطلاع‌رسانی را بر عهده دارند آن هم در حوزه محصولات مغازه‌ها و رویدادهایی مثل حراجی و تخفیف و... اگر گذرتان به خیابان انقلاب تهران افتاده باشد حتماً آنها را دیده‌اید یا حداقل صدایشان را شنیده‌اید، شاید هم وقتی از کنارشان رد شده‌اید و گوشتان زنگ زده، اخم کرده باشید ولی احتمالاً از ریزه کاری‌های شغل آنها خبر ندارید.

زیر و بم دادزنی

با دور زدن خیابان‌های پر از مغازه که محل اصلی فعالیت دادزن‌ها است، می‌فهمیم که پیک کار آنها از ساعت یازده تا شش بعدازظهر است چون این ساعت شلوغ‌ترین ساعت خیابان محسوب می‌شود. بنابراین دادزن‌ها از ساعت ۱۰ کم‌کم در محل کار خودشان که جلوی مغازه مد نظر است، مستقر می‌شوند، یک چایی می‌خورند و شروع می‌کنند به گرم کردن صدایشان، بعد دادزدن را شروع می‌کنند. جالب این که دادزن‌های مغازه‌های مختلف در یک راسته، باهم رقیب هستند اما در اتحادی که مورد توافق همگی است سعی می‌کنند نوبتی داد بزنند که صدایشان با هم تداخل نداشته باشد، آنها سعی می‌کنند در لحن و جملات هم تفاوت‌هایی داشته باشند که مشتری جلب کن باشد. یکی از ترفندهای دادزن‌ها بامزگی است. آنها بعضی وقت‌ها یک طنز ظریفی هم چاشنی کارشان می‌کنند تا هم عابرانی که دارند با عجله رد می‌شوند لبخند بزنند و هم خودشان کمی تنوع در کارشان داشته باشند.

وقتی بین دادزن‌ها بروی و درباره فوت و فن کارشان بپرسی همه‌شان می‌گویند که باید حواست باشد که از حنجره دادنزنی وگرنه احتمالاً همان روز اول کارت به بیمارستان می‌کشد. آنها توضیح می‌دهند که یک دادزن خوب مثل یک بازیگر تئاتر خوب که می‌خواهد صدایش را بدون آسیب دیدن حنجره به انتهای سالن برساند، باید از دیافراگم‌شان داد بزنند. برای این کار اول باید تمرین کنند که چطور دیافراگم را پر کنند و بعد با دادزدن هوای داخل دیافراگم را کم‌کم خالی کنند. با همه اینها باز هم خیلی شب‌ها صدایشان می‌گیرد یا گلو درد دارند.

از حقوق مکفی خبری نیست

قبول کنید که حداقل ۸ ساعت داد زدن طی روز کار سخت و طاقت‌فرسایی است و هر کسی از عهده آن برنمی‌آید. برای همین دادزن‌ها در تهران حداقل روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان می‌گیرند که خودشان می‌گویند پول خیلی کمی است. احمد با سابقه یازده ساله دادزنی که برای مغازه‌داران خیابان انقلاب شناخته شده است، اعتقاد دارد که این پول نه تنها کم است بلکه چندان برکتی هم ندارد.

دادزنی و دردسرهای بزرگ

دادزنی از آن دسته شغل هاست که حتی اگر فکر می‌کنید در آن استعداد دارید هیچ کس به شما توصیه نمی‌کند دنبالش بروید چون بعد از مدتی داد زدن، اگر حنجره و صدایی هم برایتان مانده باشد، انواع و اقسام بیماری‌ها در انتظارتان خواهد بود. دادزن‌های راسته انقلاب در حالی که دور من حلقه زده‌اند توضیح می‌دهند که هر شب سردرد دارند آن هم نه فقط برای اینکه صدای خودشان دائم توی گوش‌شان می‌پیچد بلکه انرژی‌ای که برای دادزدن صرف می‌کنند به خودی خود برایشان سردرد می‌آورد. در کنار این، اغلب آنها به‌دلیل مدت زیاد ایستادن کمر درد هم می‌گیرند به اضافه مشکلاتی مانند پارگی فتق و ضعف اعصاب. خودشان می‌گویند دادزنی کاری است از سر ناچاری و البته موقتی و پاره وقت!

چرا بلندگو ندارید؟

احتمالاً همان‌ طور که برای من سؤال شده، شما هم در حال خواندن این خط‌ها با خودتان می‌گویید چرا دادزن‌ها از بلندگو استفاده نمی‌کنند. احمد در جواب این سؤال می‌گوید: «بعضی‌ها استفاده می‌کنند اما مدل صدایی که بلندگو ایجاد می‌کند خیلی از دادزدن معمولی اعصاب خردکن‌تر است. اگر شما پشت بلندگو دادبزنی صدایش خیلی بلند می‌شود و بقیه را شاکی می‌کند اگر هم داد نزنی لحن هیجانی که کار باید داشته باشد درنمی‌آید. همین حالا خیلی از مغازه‌دارها از صدای ضبط شده استفاده می‌کنند که از اسپیکر پخش می‌شود اما خود مغازه دارها می‌دانند که تأثیر این کار از دادزن کمتر است.»

فرق دادزن با بفرمازن

دادزنی یک شغل مشابه هم دارد، بفرمازن! بین این دو شغل تفاوت‌های کمی هست، هر دو جلوی مغازه‌ها می‌ایستند و مردم را به استفاده از امکانات مغازه تشویق می‌کنند اما فرق آنها چیست؟ بفرمازن‌ها معمولاً جلوی رستوران‌ها می‌ایستند و در عین حال که مردم را تشویق می‌کنند که وارد رستوران شوند، جلوی آنها می‌ایستند و به آنها بفرما می‌زنند. بفرمازن‌ها در پارک کردن ماشین مشتری‌ها هم کمک می‌کنند و سعی می‌کنند اجازه ندهند کسی که مشتری نیست جلوی مغازه و رستوران توقف کند.»