چرا رئیس جمهور چین دستور آماده‌باش جنگی صادر کرد؟

به نظر می‌رسد که اقدام اخیر رئیس جمهور چین در صدور فرمان آماده باش جنگی به نظامیان چینی، تا حد زیادی نشات گرفته از متغیر‌های کلان رقابت‌های راهبردی چین و آمریکا در منطقه شرق آسیا و جهان باشد.

خبر را برای من بخوان

به گزارش سایت طلا ،"شی جینپینگ" رئیس جمهور چین به تازگی و در جریان بازدید خود از "استان گوانگ دونگ چین"، از تفنگداران چینی درخواست کرده تا تمام فکر و انرژی خود را بر آمادگی جهت حضور موثر در جنگ‌های احتمالی آتی، معطوف کنند. درست از زمانیکه که رئیس‌جمهوری چین این اظهارنظر را ایراد کرده، گمانه زنی‌های مختلفی در مورد محرک‌های آن، مطرح شده است.

با این همه، به نظر می‌رسد که از میان متغیر‌های مختلف، بایستی این اظهارنظر را در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی و در چهارچوب رقابت‌های راهبردی آمریکا و چین، به عنوان دو ابرقدرت برتر جهانی ارزیابی کرد.

این رقابت ها، سال هاست که میان دو کشور در جریان هستند. به نحوی که پیشتر در سال ۲۰۱۹، "اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا" در گزارشی، خطر مواجهه نظامی چین و آمریکا در مساله تایوان را (چین ادعای حاکمیت بر خاک تایوان را دارد)، آنی‌ترین تهدید برای صلح و امنیت بین المللی در سال ۲۰۱۹ ارزیابی کرده بود. از این رو، تحلیل این مساله در سطوح منطقه‌ای و بین المللی، چشم انداز روشنی از آنچه که در جریان است و می‌تواند در آینده اتفاق بیفتد را به مخاطبان، منتقل خواهد کرد.

تئوری "انتقال قدرت"، و نزاع چین و آمریکا در عرصه نظام بین الملل
یکی از محرک‌های اصلی نزاع و درگیری میان چین و آمریکا، این نکته است که چین معتقد است به عنوان یک قدرت برتر جهانی که البته به صورت دیرهنگام وارد باشگاه کشور‌های قدرتمند در جهان شده است، متناسب با قدرت خود، از موقعیت و جایگاه مناسبی در عرصه نظام بین الملل برخوردار نیست. در این چهارچوب، چینی‌ها بر اساس "نظریه انتقال قدرت"، به یک "چالشگر" بالقوه بر علیه نظام و ساختار بین المللی لیبرال کنونی در جهان درآمده اند که با پشتبانی آمریکا و قدرت‌های پیروز جنگ جهانی دوم، بنیان گذاشته شد و در عرصه عمل، هیچ نیت و هدفی الا سود رساندن به منافع آمریکا و شرکای غربی اش را دنبال نمی‌کند. از این منظر، تنش میان چین و آمریکا (به عنوان رهبر نظام بین الملل لیبرال)، امری کاملا طبیعی است و در حوزه‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. در این چهارچوب، از منظر قدرت‌های غربی، چین عمیقا به دنیال یک نظام بین المللی چینی است و غربی‌ها چاره‌ای جز ایستادن در برابر آن را ندارند.

در این راستا، بایستی اذعان کرد که با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، بر شدت تنش‌ها میان چین و آمریکا افزوده شده و ترامپ همواره سعی داشته تا با گفتمان خاص خود در عرصه سیاست خارجی که مبتنی بر آموزه‌های تهاجمی است، از آنچه "سواری رایگان" دیگر کشور‌ها نظیر چین از آمریکا خوانده می‌شود، جلوگیری کند و عملا آمریکا را به "مایه تمسخر" آن‌ها تبدیل نکند.

بر این اساس، آمریکایِ ترامپ، اقدامات زیادی نظیر جنگ تجاری را بر علیه دولت چین به راه انداخته و سعی دارد با استفاده از ابزار اقتصادی، از اوج گیری بیشتر چین در عرصه معادلات بین المللی و تشدید تهدید آن بر علیه امنیت و منافع ملی آمریکا جلوگیری کند. در این فضا، چین نیز در مقابل اقدامات تهاجمی دولت ترامپ، حالتی تهاجمی به خود گرفته و به شیوه‌های مختلف سعی دارد که به آمریکا بفهماند که قصد کوتاه آمدن از اهداف و منافع خود در عرصه بین المللی را ندارد.

از این رو، به نوعی می‌توان فرمان اخیر شی جینپینگ مبنی بر اعلام دستور آماده باش جنگی به نظامیان چینی را نوعی اعلام هشدار به آمریکا تحلیل کرد که سعی دارد از نیت چین مبنی بر اینکه در مقابل اقدامات خصمانه آمریکا در مسائل مختلف سکوت نخواهد کرد، رونمایی کند و با ایجاد بازدارندگی، از اقدامات مخرب بیشترِ دولت آمریکا در آینده پیشگیری کند.

منازعه راهبردی چین و آمریکا در مورد تایوان
"جان میرشایمر" اندیشمند سرشناس آمریکایی و استاد روابط بین الملل دانشگاه شیکاگو، در چهارچوب نظریه انتقال قدرت جهانی بر این باور است که نقطه آغاز درگیری سخت نظامی میان یک چالشگر (چین) و قدرت مسلط نظام بین المللِ مستقر (آمریکا)، در منطقه پیرامونی دولت چالشگر اتفاق می‌افتد.

این امر از آن جهت روی می‌دهد، زیرا دولت چالش گر، جاه طلبی‌های بین المللی خود را ابتدا از منطقه پیرامونی اش آغاز می‌کند و سپس به دیگر نقاط جهان تسری می‌دهد. در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که تایوان را بایستی محتمل‌ترین گزینه‌ای دانست که احتمالا چین و آمریکا بر سر آن با یکدیگر وارد درگیری نظامی خواهند شد.

چینی‌ها پس از انقلاب کمونیستی سال ۱۹۴۹ و فرار خاندان حاکم بر چین به جزیره تایوان و تشکیل دولت در این جزیره، همواره بر این باور بوده اند تایوان به همراه ماکائو و هنگ کنگ، جزئی از خاک چین است و حق ندارد اعلام استقلال کند. این رویکرد از روزگاران گذشته وجود داشته و حتی در دوران کنونی، بسیاری از ژنرال‌های ارتش چین اعلام کرده اند که انعطاف چین در مسائل مختلف بین المللی را می‌پذیرند، اما اگر تایوان اعلام استقلال کند، هیچ تردیدی مبنی بر آغاز جنگ بر علیه تایوان را به خود راه نخواهند داد. آمریکا نیز با عنایت به حساسیت بالای چینی‌ها در مورد تایوان و با توجه به اینکه هنگ کنک و ماکائو، علی رغم تلاش‌های فراوان، در سیستم چین جذب شده اند (نظامِ یک کشور، دو سیستم)، حمایت از تایوان و سازوکار سیاسی آن را اولویت اصلی خود تعریف کرده است.

در این راستا، در طول سال‌های مختلف شاهد بوده ایم که آمریکا صادرات تسلیحاتی گسترده‌ای را به تایوان انجام داده و همواره سعی داشته اند موضع آن را در برابر چین تقویت کند. در واقع، واشنگتن، تایوان را به مثابه خطر قرمزی می‌داند که اگر از دست برود، چینی‌ها جاه طلبی‌های بین المللی خود را به اقصی نقاط جهان گسترش خواهند داد و عملا، نظام بین المللی غرب محور را به چالش خواهند کشید. از این رو، مشغول کردن چین در شرق آسیا به واسطه تایوان را به مثابه یک اولویت و مساله‌ای که در نوع خود می‌تواند از آنچه آن‌ها بروز یک فاجعه می‌دانند، ارزیابی می‌کنند.

همچنین، همکاری‌های نزدیک تسلیحاتی آمریکا با تایوان و حتی بازدید برخی مقام‌های آمریکایی از این کشور و عبور و مرور کشتی‌های نظامی آمریکا در اطراف تایوان، موجب تحریک مقام‌های ارشد چینی شده است و رئیس جمهور "شی جینپینگ" با صدور فرمان آماده باش برای ارتش کشورش سعی داشته این پیام را به آمریکا منتقل کند که همچون ژنرال‌های چینی، هیچگونه مماشاتی را در برابر اقدامات و رویه‌های مخرب آمریکا در تایوان و حوزه پیرامونی کشورش تحمل نخواهد کرد.