سایت خبری طلا

۵ شوخی‌ وحشتناک و هوشمندانه بازی‌سازان با گیمرها + تصاویر

منبع: سایت طلا


مقاله امروز در مورد شوخی‌های هوشمندانه بازی‌سازان با گیمرهاست و در ادامه از ۵ لحظه جالبی برایتان خواهیم گفت که فکر می‌کردیم بازی‌ها به باگ خورده‌اند.


به گزارش موبوایران،بازی‌سازان هم مثل تمام آدم‌هایی که می‌شناسیم، بدشان نمی‌آید هر از گاهی سر به سر دیگران بگذارند. برای همین آن‌ها برخی اوقات در قالب شوخی، کاری می‌کنند که ما فکر کنیم بازی‌ها به مشکل خورده‌اند و باید آن‌ها را ریست کنیم.

مقاله امروز در مورد همین شوخی‌های هوشمندانه بازی‌سازان با گیمرهاست و در ادامه از ۵ لحظه جالبی برایتان گفتم که فکر می‌کردیم بازی‌ها به باگ خورده‌اند، اما اینطور نبوده.

۵) Axiom Verge

حین گشت و گذار در دنیای مترویدوانیایی Axiom Verge، برخی اوقات وارد محیط‌هایی می‌شدیم که از نظر ظاهری به شکل عجیبی با مابقی لوکیشن‌های بازی متفاوت بودند. برای مثال یا یک دفعه رنگ محیط سیاه و سفید می‌شد یا به طرز عجیبی رنگ پلتفرم‌ها و بخش‌هایی از محیط به هم می‌ریخت. همین مسائل باعث می‌شدند که شما یک لحظه جا بخورید و فکر کنید که بازی باگ خورده. اما نه، در اصل این مناطق مخفی، ادای احترامی سازندگان Axiom Verge بود به باگ‌ها و گلیچ‌های آثاری قدیمی و اگر آن‌ها را پیدا می‌کردید، چند لوت خوب در انتظاراتان بود.

۴) Eternal Darkness: Sanity’s Requiem

سری اترنال دارکس، به حق یکی از بهترین فرانچایز‌های ژانر وحشت بود که متاسفانه این روز‌ها دیگر خبری از آن نیست. از نکات جالب این بازی‌ها می‌شود به سیستم سنیتی‌شان اشاره کرد که احتمالا نمونه‌اش را در بازی‌های بزرگی مثل امنیژا دیده‌اید. اما در Eternal Darkness: Sanity’s Requiem ما با یک سیستم سنیتی عجیب رو به رو بودیم که به معنی واقعی کلمه سر به سر مخاطب می‌گذاشت.

مثلا اگر زیاد دور و بر موجودات ترسناک بازی می‌گشتید و از سلامت فکری کاراکترتان کم می‌شد، یک دفعه در تصویر یک سری رنگ عجیب و غریب می‌دیدید که اصلا با ستینگ بازی همخوانی نداشتند. یا اینکه ممکن بود کنترلتان بی‌دلیل از کار بیفتد و حتی صفحه هم سیاه شود. جالت‌تر اینکه اگر به همین رویه ادامه می‌دادید و برای بهبود سلامت روانی کاراکترتان کاری نمی‌کردید، به طور اتفاقی سر کاراکترتان بی‌دلیل از روی سرش کنده می‌شد. نکته اینجا بود که شما در این حالت گیم اور هم نمی‌شدید و همچنان می‌توانستید به بازی کردن ادامه دهید، اما هر چقدر که جلوتر می‌رفتید، تکه‌های بیشتری از اعضای بدن کاراکترتان قطع می‌شد و با تصویر وحشتناکی رو به رو می‌شدید که در هیچ بازی دیگری ندیده بودید.

همه این موارد به قدری عجیب بودند که شما قطعا فکر می‌کردید که بازی به باگ خورده و بعید نبود که به خاطرشان کنسول را خاموش و روشن کنید. اما در اصل، هیچ کدام از این‌ها باگ نبودند و تیم سازنده فقط می‌خواست با استفاده از این المان‌ها کمی با اعصاب مخاطبش بازی کند.

۳) Stanley Parable

Stanley Parable واقعا بازی عجیبی است و هنوز هم خیلی‌ها وقتی تازه پای تجربه‌اش می‌نشینند، نمی‌توانند منطق آن را درک کنند. بازی برپایه انتخاب‌هایی که مخاطب در طول مسیر انجام می‌داد پیش می‌رفت و هر یک از این انتخاب‌ها شما را به پایانی متفاوت می‌رساند. اما یکی از این پایان به قدری عجیب بود که شما عملا فکر می‌کردید بازی دچار مشکل فنی شده. در یکی از مسیر‌های بازی، شما به یک تلفن زرد رنگ می‌رسیدید که باید به جای برداشتن گوشی آن، سیمش را از پریز برق جدا می‌کردید. اما با همین کار، شما پا به دنیایی می‌گذاشتید که عملا می‌توان نامش را گذاشت سرزمین گلیچ‌ها.

همه چیز یک دفعه به هم می‌ریخت و مدام بدتر و بدتر می‌شد. این قضیه تا جایی پیش می‌رفت که شما حتی از بدن استنلی هم جدا می‌شدید و می‌توانستید مثل یک روح از در و دیوار رد شوید. اما این چیزی بود که شما واقعا باید می‌دیدید و در اصل یکی از پایان‌های بازی در لا به لای همین گلیچ‌هایی عجیب پنهان شده بود.

۲) Metal Gear Solid

سایکو منتیس به نظر من یکی از خلاقانه‌ترین باس‌فایت‌هایی است که یک گیمر می‌تواپد در کل تاریخ ویدیو گیم پیدا کند. این باس قدرتمند، توانایی خواندن ذهن طرف مقابلش را داشت و برای اینکه مخاطب این قدرت او را باور کند، کوجیما کاری کرده بود تا هوش مصنوعی بازی مموری کارت متصل به پلی استیشن را بررسی کند و از آن اطلاعات بیرون بکشد.

این جا بود که یک دفعه سایکومنتیس در لا به لای دیالوگ‌هایش از شما می‌پرسید که «تو مثل اینکه خیلی بازی کسلوانیا را داری» و آن وقت بود که شما شوکه می‌شدید که او چنین چیزی را از کجا فهمیده. با این حال، بازی روانی سایکومنتیس با شما فقط به همین جا ختم نمی‌شد.

چراکه به محض شروع مبارزه با سایکومنتیس، یک دفعه صفحه برای چند ثانیه سیاه می‌شد و از آنجایی که شما نمی‌دانستید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، فکر می‌کردید که کنسول‌تان به مشکل خورده و باید آن را خاموش کنید. اما نه، این هم یک بازی کثیف دیگری بود که کوجیما می‌خواست با آن اعصاب و روان شما را به هم بریزد و به جرات می‌توانم بگویم که در انجمش نیز موفق بود.

۱) Batman: Arkham Asylum

در جریان مراحل Batman: Arkham Asylum ما سه بار با اسکرکرو مقابله می‌کردیم. اما من مطمئنم، افرادی که بازی را تجربه کرده‌اند، هیچ وقت سومین تقابل با این کاراکتر سمی را فراموش نمی‌کنند. بعد از انجام یک سری ماموریت، ما کنترل بتمن را در یک راهروی طولانی به دست می‌گرفتیم. همه چیز در عادی‌ترین شرایط ممکنش قرار داشت و با آرامش تمام در حال قدم زدن در راهرو بودیم که یک دفعه تصویر و صدا به هم می‌ریخت و چند ثانیه‌ای بازی گیر می‌کرد.

بشخصه در آن زمان ایکس باکس ۳۶۰ داشتم که به خاطر سه چراغ مرگش خیلی معروف بود. عملا با دیدن این صحنه یک لحظه قلبم ایستاد و فکر کردم که باید با کنسول دوست داشتنیم برای همیشه خداحافظی کنم.

اما نه، این گیر کردن عجیب بازی در اصل یک شوخی کارگردانی شده از طرف راکستدی بود و آن‌ها می‌خواستند با این کار، بار روانی سنگین مبارزه با کاراکتری مثل اسکرکرو را به مخاطب القا کنند که به نظرم در انجامش نیز کاملا موفق بودند.