برق طلا پسر نوجوان را وسوسه کرد
پسر نوجواني كه با ديدن طلاهاي دختري چهارساله در يكي از خيابانهاي شهريار، وسوسه شده و پس از دزديدن طلاها، آنها را براي فروش به طلافروشي برده بود، شناسايي و دستگير شد.
اوایل هفته گذشته مردی با حضور در اداره پلیس آگاهی شهرستان شهریار در غرب استان تهران، علیه پسر نوجوانی به اتهام سرقت پلاک و زنجیر طلای دختر خردسالش شکایت کرد.
شاکی به پلیس گفت: دختر چهار سالهام در خیابان با دختر یکی از همسایهها بازی میکرد ولی یک ساعت بعد در حالی که میگریست به خانه آمد و گفت دو پسر کتکش زدهاند و یکی از آنها به زور طلایش را دزدیده است.
وی اضافه کرد: پس از اطلاع از موضوع، به جستجوی دو پسر نوجوان در خیابان رفتم، اما تلاشم برای یافتن آنها بینتیجه ماند.
بنابراین با مراجعه به طلافروشیهای محلهمان ماجرا را به آنها اطلاع دادم و درخواست کردم در صورتی که کسی برای فروختن طلای فرزندم به آنجا آمد به من خبر دهند.
هوشیاری طلافروش، دزد نوجوان را به دام انداخت
درحالی که پلیس در جستجوی متهمان فراری بود، دو روز پیش مرد طلافروشی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهریار تماس گرفت و خبر داد پسر نوجوانی برای فروختن مقادیری طلا به مغازهاش آمده که به وی ظنین شده و در بررسی از طلاها متوجه شده طلای مسروقه مرد همسایهشان است و اکنون پسر نوجوان را در مغازه حبس کرده تا فرار نکند.
در پی این تماس، ماموران اداره آگاهی به مغازه طلافروش اعزام شدند و با دستگیری پسر نوجوان، وی همراه طلاهای دزدیده شده به مرکز پلیس منتقل شد.
متهم نوجوان با اشاره به نحوه دزدیاش گفت: روز حادثه من و یکی از دوستانم هنگام پرسه در خیابان دو دختر خردسال را دیدیم که بازی میکردند و هر کدام طلایی همراه داشتند. همان موقع وسوسه شدیم طلای هردویشان را سرقت کنیم، سپس پشت خودرویی در آن نزدیکی پنهان شدیم.
متهم اضافه کرد: مادر یکی از دختران سراغش آمد و وی را با خود برد، اما دختر دیگر همچنان در حال بازی بود. پس از خلوت شدن خیابان به سوی این دختر رفتیم و راهش را سد کردیم. او ترسیده بود و گریه میکرد. دوستم مراقب بود تا اگر فردی آمد صدایم بزند.
دزد نوجوان گفت: دختر کوچولو را کتک زدم و به زور پلاک و زنجیر طلایش را دزدیدم و همراه دوستم متواری شدیم. چند روز بعد از سرقت، من برای فروش طلا به یک طلافروشی رفتم که موفق نشدم و همانجا از سوی پلیس دستگیر شدم.
بنا بر این گزارش، با توجه به اینکه پسر نوجوان از کار خود ابراز پشیمانی کرده و طلای مسروقه به صاحبش بازگردانده شده بود، مرد شاکی از حق خود گذشت و وی را بخشید.