معرفی ۱۵ فیلم برتر بازیگر مطرح آمریکایی

​کریستین بیل یکی از بازیگران پرتلاش، بااستعداد و توانمند نسل خود است که همواره سعی کرده نقش‌های چالش‌برانگیزی را روی پرده ببرد؛ در این مقاله ۱۵ فیلم برتر این بازیگر مطرح آمریکایی را بررسی می‌کنیم.

خبر را برای من بخوان

به گزارش موبوایران،کریستین بیل بازیگر ۴۷ ساله آمریکایی است که بازیگری را در سنین نوجوانی آغاز کرد؛ بیل در ۱۳ سالگی و با بازی در فیلم «امپراتوری خورشید» (Empire of the Sun) اثر استیون اسپیلبرگ به شکل جدی وارد جهان سینما شد. بیل در اواسط دهه ۱۹۹۰ با ایفای نقش در فیلم‌ «زنان کوچک» (Little Women) تلاش خود برای تثبیت جایگاهش را بیشتر نشان داد و عاقبت با ایفای نقش یک قاتل سریالی به نام پاتریک بیتمن در فیلم سینمای «روانی آمریکایی» (American Psycho) به شهرت و اعتبار قابل توجهی دست یافت.

تلاش‌های کریستین بیل به عنوان بازیگر در دهه ۲۰۰۰ ادامه داشت؛ کم کردن ۲۹ کیلو وزن برای ایفای نقش در فیلم «ماشین‌کار» (The Machinist) و ظرف شش ماه اضافه کردن ۴۵ کیلو وزن برای حضور در فیلم «بتمن آغاز می‌کند» (Batman Begins) جهت ایفای نقش بتمن، تنها بخشی از تلاش‌های خستگی ناپذیر او در این دهه بود.

این سال‌های پربار با حضور در تریلر اسرارآمیز «پرستیژ» ( The Prestige) ساخته کریستوفر نولان، حضور در وسترن جیمز منگولد یعنی «۳:۱۰ به یوما» (۳:۱۰ to Yuma) و البته ایفای نقش ملوین پرویس مامور اف‌بی‌آی در «دشمنان ملت» (Public Enemies) ساخته مایکل مان ادامه پیدا کرد.

روزهای پرافتخارتر بیل در سال ۲۰۱۰ فرا رسید زمانی که او برای ایفای نقش دیکی اکلوند در فیلم «مشت‌زن» (The Fighter) جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. افتخارات بیل البته به این سطح محدود نماند و با گرفتن جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی برای فیلم سینمایی «معاون» (Vice‎) کامل‌تر شد؛ بیل در معاون نقش دیک چینی، معاون جرج دابلیو. بوش را بازی کرده بود.

در ادامه ۱۵ فیلم برتر (براساس امتیاز راتن تومیتوز) کریستین بیل را بیشتر بررسی خواهیم کرد.

۱- سه‌گانه شوالیه تاریکی (The Dark Knight Trilogy)

کارگردان: کریستوفر نولان

تاریخ اکران: ۲۰۰۵، ۲۰۰۸، ۲۰۱۲

امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴، ۹۴، ۸۷

بسیاری از هواداران سه‌گانه «شوالیه تاریکی» معتقدند کریستوفر نولان کارگردان این مجموعه با ساخت این آثار فیلم‌های ابرقهرمانی را برای همیشه تغییر داد. اما در کنار این دیدگاه می‎‌شود این ادعا را نیز مطرح کرد که کریستین بیل هم نقش‌آفرینی در قامت یک ابرقهرمان را برای همیشه دگرگون ساخت.

بیل در نقش شخصیتی چندوجهی چون بروس وین توانست یک ابرقهرمان برگرفته از آثار کمیک بوکی را نسبت به کلیشه‌های رایج بسیار فراتر برده و از آن یک تصویر پیچیده دارای روح و احساسات عمیق ارایه دهد؛ او توازنی تماشایی میان مدنیت بروس وین و تاریکی‌‎های درونی بتمن ایجاد کرد که هر تماشاگری را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در هر حال سه‌گانه شوالیه تاریکی نقطه‌ای از تاریخ آثار کمیک بوکی بود که در عمل بتمن را بار دیگر از نو تعریف کرد. این بازتعریف چه در ساحت اندیشه و در چه زمینه فرم رخ داد و می‌توان آن را حاصل همکاری نولان و بیل دانست؛ حساسیت‌های هنری نولان در کنار قابلیت‌های بیل در قامت یک بازیگر.

در نهایت بیل موفق شد به عنوان بتمن و بروس وین در ذهن ما مخاطبان مجموعه باقی بماند و بعید است رقیب یا اثری بتواند به این زودی و به این سادگی این ماندگاری را خدشه‌دار کند.

۲- فورد در برابر فراری (Ford v Ferrari‎)

کارگردان: جیمز منگولد

تاریخ اکران: ۲۰۱۹

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲

«فورد در برابر فراری» براساس یک داستان واقعی ساخته شده است. این درام زندگینامه‌ای ارتباط میان کن مایلز (راننده بریتانیایی) و کرول شلبی (طراح خودروی آمریکایی) را به تصویر می‌کشد که هر دو در استخدام شرکت فورد بودند و تلاش می‌کردند ماشین مسابقه‌ای متفاوت و بی‌رقیب طراحی کنند تا در رقابت‌ها حریف ماشین‌های رقیب قدرتمند فورد یعنی فراری بشوند.

بیل در این اثر سینمایی در نقش کن مایلز برای اولین‌بار مجبور شد از لهجه ولزی خود بهره بگیرد. بیل با ظرافت نقش راننده‌ای توانمند را بازی می‌کند که البته سازش‌پذیر نیست.

گرچه شاید نقش مایلز برای بیل امکان خودنمایی‌ چندانی فراهم نکرد اما به او امکان داد از طریق ترسیم مرزهای مشخص این شخصیت یکی از نقاط قوت کارنامه خود را به ثبت برساند.

فورد در برابر فراری را باید فیلمی در رابطه با ویژگی‌های خاص روحی انسان در نظر گرفت؛ فیلمی درباره رقابت‌پذیری، سرسختی و البته اشتیاق که ما را به یاد پیچ و خم‌های راندن در مسیر زندگی می‌اندازد.

یکی از نقاط قوت این اثر سینمایی رابطه خاص میان مایلز و شلبی است؛ نقش شلبی را مت دیمون ایفا کرده و زوج بیل و دیمون توانایی‌های یکدیگر را به شکل محسوسی ارتقا داده و باعث بالارفتن سطح فیلم و بازی‌ها شده‌اند. آن‌ها یکی از بهترین روابط دوستی مردانه را که در سال‌های اخیر روی پرده رفته در این اثر سینمایی به تصویر کشیده‌اند.

فورد در برابر فراری با روایت خطی‌اش اثری شیرین، سهل الوصول و البته سرگرم‌کننده است؛ فیلم بهترین راه روایت یک داستان عمیق را به کار گرفته و مخاطبانش را کاملا با خود همراه می‌کند.

۳- حقه‌بازی آمریکایی (American Hustle)

کارگردان: دیوید او. راسل

تاریخ اکران: ۲۰۱۳

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲

«حقه‌بازی آمریکایی» یک کمدی سیاه است درباره دو کلاهبردار به نام‌های ایروینگ روزنفیلد و دوستش سیدنی پروسر که با بازی‌های موفق کریستین بیل و امی آدامز همراه است.

این کلاهبرداران در تله ماموران اف‌بی‌آی گرفتار شده و مجبور می‌شوند برای دستگیری تعدادی سیاست‌مدار فاسد با این نیروها همکاری کنند. این دو در راستای همکاری با پلیس وارد شبکه پیچیده‌ای از خلافکاران مافیایی می‌شوند.

فیلم براساس یکی از عملیات‌های واقعی اف‌بی‌آی ساخته شده و کریستین بیل برای ایفای نقش در آن از طرف بسیاری از منتقدان و مخاطبان تحسین شد. این بازیگر در عین حال دومین نامزدی خود در جوایز اسکار و گلدن گلوب را نیز بابت حضور در همین اثر سینمایی تجربه کرد.

دیوید او. راسل کارگردان حقه‌بازی آمریکایی درباره حضور بیل در این اثر گفته است: «می‌دانستم کریستین قرار است برای ایفای این نقش بسیار هیجان‌زده شود چرا که این نقش شبیه هیچ یک از نقش‌هایی که او تا به حال بازی کرده نبود.»

حقه‌بازی آمریکایی از نظر تجاری نیز با موفقیت همراه بود و در حالی که با بودجه ۴۰ میلیون دلاری تولید شد توانست بیش از ۶ برابر هزینه اولیه‌ی تولیدش فروش کند.

۴- زنان کوچک (Little Women)

کارگردان: گیلیان آرمسترانگ

تاریخ اکران: ۱۹۹۴

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲

فیلم سینمایی «زنان کوچک» داستان زندگی چهار خواهر از خانواده مارچ و رشد‌شان در میانه جنگ داخلی آمریکا را روایت می‌کند. فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته لوییزا می الکات. این رمان اخیرا نیز توسط گرتا گرویگ مجددا مورد اقتباس قرار گرفت.

کریستین بیل در این فیلم سینمایی نقش تئودور لاری لارنس دوست صمیمی خانواده مارچ بویژه ژوزفین مارچ را بازی می‌کند. او هنگام حضور در این اثر سینمایی ۲۰ ساله بود.

در اقتباس اخیری که توسط گرویگ از این اثر سینمایی صورت گرفته نقش تئودور لاری لارنس را تیموتی شالامی برعهده دارد.

زنان کوچک آن وجه جذاب و دوست‌داشتنی بیل روی پرده سینما را نمایش می‌دهد. در واقع بیل را اصولا با نقش‌هایی نمی‌شناسیم که بر محور خوش‌قیافه و دلفریب‌بودن او طراحی شده باشند اما می‌توان ادعا کرد این نقش نزدیک‌ترین تجربه بیل به چنین رویکردی است.

اتفاقا نقش‌آفرینی کریستین بیل در این اثر سینمایی نیز نشان می‌دهد او استعداد آفرینش و پردازش چنین شخصیت‌هایی را هم دارد؛ در واقع چه بسا او می‌توانست نقش‌های رمانتیک بیشتری هم بازی کند.

به هر حال زنان کوچک بخشی از مسیری بود که بیل برای رسیدن به جایگاه کنونی‌اش پیمود و در معرفی بیشتر او به جهان سینما نقش پررنگی داشت.

۵- مشت‌زن (The Fighter)

کارگردان: دیوید او. راسل

تاریخ اکران: ۲۰۱۰

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰

«مشت‌زن» فیلمی بود که کریستین بیل را به جایزه اسکار رساند. فیلم درباره زندگی یک بوکسور حرفه‌ای به نام میکی وارد (با بازی مارک والبرگ) و برادر بزرگتر او دیکی اکلوند است؛ بیل نقش اکلوند را در این فیلم برعهده دارد. دیکی نیز در گذشته بوکسور بوده و حال برادر کوچکترش را برای حضور در مسابقات جهانی تمرین می‌دهد.

بیل تنها جایزه اسکار و یکی از جوایز گلدن گلوبش را برای ایفای همین نقش دریافت کرد و از این جهت فیلم مشت‌زن برای او اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد.

دیکی نقش پیچیده‌ای بود که عناصر کافی را برای درخشش در اختیار بیل قرار می‌داد؛ یک قهرمان سابق که حال معتاد است و به زندگی بزه‌کارانه روی آورده و می‌خواهد برادرش را به سوی هدفی هدایت کند که خود در زندگی به آن دست پیدا نکرده. او مجموعه این عناصر را در قالبی گیرا و از نظر عاطفی تاثیرگذار به شکلی عرضه کرد که حقیقتا قادر است احساسات مخاطب را درگیر کند.

در کنار این وجوه احساسی نوعی کمدی خاص فیزیکی نیز در بازی بیل وجود داشت که باعث درخشش بیشتر این نقش نیز شد.

کریستین بیل درباره این فیلم گفته است: «مشت‌زن درباره عشق برادرانه است، درباره وفاداری، خانواده، مشکلات خانوادگی، نیاز به تغییر، درد تغییر اما در نهایت فیلمی است درباره پیروزی افرادی که یکدیگر را دوست دارند و موفق می‌شوند راهی برای اتحاد پیدا کنند؛ در آن لحظه دیگر هیچ چیز نمی‌تواند جلوی‌شان را بگیرد.»

در یک تحلیل کلی بیل نقش دیکی را با نبوغ و زیرکی ایفا کرده؛ نوعی حس مبارزه‌جویی را درون این شخصیت وارد کرده که در عین حال با غمی شدید ترکیب شده. باید گفت این نقش یکی از همدلی‌برانگیزترین شخصیت‌هایی است که او در کارنامه بازیگری‌اش موفق به خلق آن شده است.

۶- سپیده‌دم رهایی (Rescue Dawn‎)

کارگردان: ورنر هرتسوک

تاریخ اکران: ۲۰۰۷

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰

«سپیده‌دم رهایی» یک درام جنگی و حماسی است که براساس یک داستان واقعی ساخته شده و زندگی یک خلبان آمریکایی به نام دیتر دنگلر را روایت می‌کند.

این خلبان آمریکایی-آلمانی که نقشش برعهده کریستین بیل است توسط روستاییان طرفدار پاتت لائو (یک جنبش سیاسی کمونیست) اسیر شده و به یک زندانی آمریکایی در طول جنگ ویتنام تبدیل می‌شود. او یکی از زندانی‌هایی بود که توانست در طول جنگ ویتنام از زندان دشمن فرار کند.

ایفای نقش در فیلم ورنر هرتسوک با دشواری‌های زیادی همراه بود و با توجه به کیفیت آثار این کارگردان آلمانی آزمون سختی بود که بیل برای آبدیده‌شدن در جهان سینما از آن سربلند بیرون آمد.

او برای حضور در این نقش وزن زیادی کم کرد، با دشواری‌های طبیعی بسیار در زمان فیلم‌برداری روبرو شد اما در نهایت توانست تصویر باورپذیر و دقیقی از خلبان اسیر آمریکایی-آلمانی خلق کند.

فیلم خونسردی،‌ بی‌رحمی و جبر موجود در جنگ را به بهترین شکل به تصویر می‌کشد و بیل نیز ترس درونی و تلاش انسان برای زنده‌ماندن را به بهترین نحو درون اجرای خود جاری کرده است.

بیل شرایط فیلم‌برداری این اثر سینمایی را سخت و دشوار توصیف کرده بود؛ شرایطی که در آن باید برای لحظاتی احتمال دهید ممکن است توسط یک مار سمی نیش‌زده شوید؛ لحظات پرخطری که ممکن است شما را تا دم مرگ ببرند. اما چنین تجربه‌ای از نظر این بازیگر فوق‌العاده بود و فرصتی تکرارنشدنی را در کارنامه کاری‌اش ایجاد کرد.

۷- ۳:۱۰ به یوما (۳:۱۰ to Yuma)

کارگردان: جیمز منگولد

تاریخ اکران: ۲۰۰۷

امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹

فیلم سینمایی «۳:۱۰ به یوما» بازسازی یک وسترن کلاسیک است به همین نام ساخته سال ۱۹۵۷. داستان فیلم درباره بن وید (با بازی راسل کرو) سردسته یک گروه از راهزنان است که دستگیر شده و باید برای اجرای حکم اعدامش با قطار ۳:۱۰ به سمت یوما فرستاده شود.

در این شرایط افراد بن وید قصد نجاتش را دارند و کلانتر نیز که با بحران روبرو شده از میان مردم محلی دست به جذب نیرو می‌زند. یک کشاورز و مجروح جنگی به نام دن ایوانز با بازی کریستین بیل حاضر می‌شود در این عملیات خطرناک به کلانتر کمک کند.

فیلم حال و هوای پرخشونتی دارد؛ از یک سو خشونت راهزنان و از سوی دیگر نوعی خشونت و مردانگی که در شخصیت دن ایوانز نهفته است اما در خدمت نیت‌ خیر و در صف‌آرایی نهایی، روبروی شر خودنمایی می‌کند.

عمده جذابیت فیلم در ارتباط و فراز و نشیب دو کاراکتر است. نکته جالب فیلم اینجاست که شخصیت بن وید نیز همچون شر مطلق بازنمایی نشده و رابطه میان وید و ایوانز بسیار جذاب و تماشایی از کار درآمده است.

در حالی که شاید راسل کرو در نقش وید شخصیتی با جنبه‌های نمایشگرانه‌تر است اما کریستین بیل برای ترسیم شخصیت ایوانز با کار دشوارتری روبرو بوده؛ او باید شخصیتی را ترسیم می‌کرد که قهرمانی‌اش صرفا در مبارزه برای عدالت نهفته نیست بلکه به نوعی رستگاری شخصی‌اش را هم در انجام این ماموریت تعریف می‌کند.

۸- رکود بزرگ (The Big Short‎)

کارگردان: آدام مک‌کی

تاریخ اکران: ۲۰۱۵

امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸

در «رکود بزرگ» بحران مسکن در ایالات متحده آمریکا از زاویه دید مایکل بری و مارک باوم مدیران صندوق پوشش ریسک روایت می‌شود. بیل در نقش مایکل بری در فیلم حضور یافته؛ مردی که پیش از هر فرد دیگر، بحران مالی بزرگ سال ۲۰۰۸ را پیش‌بینی کرده بود؛ او دریافته بود که بازار مسکن در حال سقوط است.

آنچه بری در واکنش به این آگاهی انجام می‌دهد صرفا بخشی از فیلم رکود بزرگ است؛‌ اثری بسیار سرگرم‌کننده که از چند زاویه روایت می‌شود.

بیل موفق شده تصویر مردی به شدت زیرک را بیافریند که با بررسی شگفت‌انگیز داده‌های اقتصادی شم فوق‌العاده‌اش را به رخ می‌کشد. مردی مسلط بر امور و البته احساساتی، سرزنده اما جدی، تا حدودی راضی و خرسند از تنهایی اما در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی‌اش نیازمند همدم؛ ساخت و پرداخت چنین مرد پیچیده‌ای قطعا نیازمند صرف توان بسیار بوده و کریستین بیل از عهده آفرینش چنین شخصیتی به خوبی برآمده است.

یک نکته جالب توجه دیگر فضای کلی فیلم است که با ظرافت از یکنواختی دور مانده؛ مردی در دفتر کارش در حال سر و کله‌زدن با فایل‌های اکسل و نمودارها بدون آنکه شاهد زندگی لوکس بانک‌داران و سهامداران باشیم؛ چنین حال و هوایی به راحتی می‌توانست اثری کسالت‌بار از کار دربیاید اما همکاری درخشان آدام مک‌کی و کریستین بیل باعث شده با یک کمدی درام بسیار هیجان‌انگیز روبرو شویم.

شاید در دنیای سینما شخصیت‌های زیادی خلق نشده باشند که تقریبا اغلب تصمیمات‌شان پشتوانه عقلانی داشته باشد اما باید گفت بیل در نقش مایکل بری یکی از همین معدود شخصیت‌ها است.

۹- ماشین‌کار (The Machinist)

کارگردان: برد اندرسون

تاریخ اکران: ۲۰۰۴

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷

تروور رزنیک (با بازی کریستین بیل) یک کارگر کارخانه است که از بی‌خوابی فلج‌کننده رنج می‌برد؛ این شرایط به تدریج سلامتی ذهنی و فیزیکی او را نابود کرده و او را دچار توهم می‌کند.

معروف است که بیل برای ایفای این نقش حدود ۲۸ کیلو وزن کم کرد تا به وزن ۵۴ کیلوگرم برسد. ظاهرا خود بیل قصد داشته برای ایفای بهتر این نقش حتی بیش از این وزن کم کند و به وزن ۴۴ کیلوگرم برسد اما فیلم‌ساز چنین اجازه‌ای به او نداده است.

اما کل ماجرا صرفا به تعهد فیزیکی بیل به این نقش محدود نمی‌شود؛ او تمام توان احساسی خود را نیز وقف نقشش کرده بود. نقش مردی که تقریبا در تمام ساحت‌های زندگی قافیه را باخته گرچه در بعضی حوزه‌ها متوجه عمق فاجعه نیست.

فیلم یک هزارتو برای ذهن مخاطب می‌آفریند که هر دری به ده‌ها در دیگر و هر مسیری به چندین مسیر دیگر رهنمون می‌شود. این تریلر روانشناختی هیچ نکته‌ای را از مخاطبش پنهان نکرده و او را در دیوانگی پارانویایی شخصیت اصلی غرق می‌سازد.

بیل تجربه حضور در فیلم سینمایی ماشین‌کار را شگفت‌انگیز دانسته و درباره وضعیت بدنی‌اش گفته بود که شدت لاغری و ضعف بدنی باعث شده در برخی لحظات، خود را فارغ از بدنش حس کند. نوعی حالت عارفانه که او هرگز در زندگی‌اش تجربه نکرده بود؛ تبدیل‌شدن به ذهن خالص و فراتررفتن از جسمانیت.

۱۰- من آنجا نیستم (I’m Not There)

کارگردان: تاد هینز

تاریخ اکران: ۲۰۰۷

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷

«من آنجا نیستم» یک درام موزیکال به کارگردانی تاد هینز است؛ یک فیلم زندگی‌نامه‌ای متفاوت و نامعمول که براساس زندگی باب دیلن خواننده، آهنگ‌ساز و شاعر آمریکایی ساخته شد.

وجه جالب فیلم این بود که شش بازیگر مختلف جنبه‌های شخصیتی مختلف باب دیلن را روی پرده بردند. فیلم در بیان داستانش از شیوه‌های غیرسنتی روایت‌گری استفاده کرده و داستان‌های شخصیت‌های مختلفی که از زندگی باب دیلن الهام‌گرفته شده‌اند را در هم آمیخته است.

کریستین بیل یکی از بازنمایی‌های نسبتا سرراست‌تر شخصیت دیلن در این فیلم به حساب می‌آید. او نقش جک رولینز را برعهده دارد؛ یادآور دوران تمرکز دیلن بر ترانه‌های فولکلور که گویی صدای پالایش‌شده نسل خود بود. بیل موفق می‌شود وجوه عجیب شخصیتی دیلن را در این دوره نمایش دهد و بعد به شکلی هوشمندانه به دوران تولد دوباره دیلن تغییر فاز ‌دهد.

در بازی بیل روح‌ باب دیلن در کنار نوعی شوخ‌طبعی و زیرکی جاری شده است.

۱۱- پرستیژ (The Prestige)

کارگردان: کریستوفر نولان

تاریخ اکران: ۲۰۰۶

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶

«پرستیژ» یک تریلر اسرارآمیز درباره رابرت انجیر و آلفرد بوردن دو شعبده‌باز است که برای رقابت با یکدیگر دست به هر کاری می‌زنند. در حالی که کریستین بیل نقش آلفرد بوردن را برعهده دارد، نقش مقابل یعنی رابرت انجیر توسط هیو جکمن ایفا می‌شود.

پرستیژ در کنار فیلم «رویای شب نیمه تابستان» (A Midsummer Night’s Dream‎) از جمله نقش‌های بیل بود که تا حد زیادی از مدیوم تئاتر الهام گرفته بود. ویژگی‌های صحنه‌ها و زبان بدن بازیگران نیز در این امر بی‌تاثیر نبود. بیل برای ایفای این نقش از نظر محتوای فیلم‌نامه‌ای و هم‌بازی‌های قدرتمند هیچ چیزی کم نداشت و به همین دلیل توانست به سادگی با عملکردی کاملا موفقیت‌آمیز، از این آزمون بازیگری نیز سربلند بیرون بیاید.

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم نقش بیل در این فیلم دوگانگی آن بود. البته او در شوالیه تاریکی نیز چنین قابلیت‌هایی را از خود نشان داده اما یکی از بهترین نمونه‌های چنین نقشی را می‌توان در پرستیژ سراغ گرفت.

در واقع بیل نقش دو شخصیت را بازی می‌کند که هر دو تلاش می‌کنند به یک‌نفر شبیه باشند (حتی خواندن این جمله هم کمی پیچیده‌ به نظر می‌رسد). به این ترتیب بیل باید با ظرافت‌هایی خاص آلفرد را از فالون متمایز کند، او در اجرای چنین نقشی کاملا با مهارت عمل کرده و از خود تسلط خیره‌کننده‌ای نشان می‌دهد.

۱۲- امپراتوری خورشید (Empire of the Sun)

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

تاریخ اکران: ۱۹۸۷

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵

بیل زمانی در «امپراتوری خورشید» به ایفای نقش پرداخت که فقط ۱۳ سال داشت. فیلم اقتباسی بود از رمان نیمه‌زندگی‌نامه‌ای جی. جی. بالارد درباره پسربچه‌ای بریتانیایی در دوران جنگ جهانی دوم. این پسر که جیمز گراهام نام دارد و نقشش برعهده کریستین بیل گذاشته شد با خانواده‌اش در شانگهای زندگی می‌کند. زمانی که ژاپنی‌ها به شانگهای هجوم می‌آورند، جیمز از خانواده‌اش جدا شده و به عنوان اسیر جنگی تنها برای زنده‌‎ماندن به کمک‌های یک سرباز تکیه می‌کند.

بیل نوجوان در این فیلم یکی از بهترین بازی‌های عمرش را ارایه داده، گرچه چنین بازی خوبی از طرف یک نوجوان کمی غافلگیرکننده به نظر می‌رسد. او موفق شده تا حد زیادی ناخودآگاهی را درون رفتار شخصیت تجلی بخشد و به همین دلیل هم به فیلم حال و هوایی بسیار طبیعی بخشیده است.

جیمز با توجه به داستان فیلم و پیچیدگی نقش، یک تحول کامل و تمام‌عیار را طی می‌کند؛ تحول از یک پسر صاحب‌امتیاز و مرفه که دست تقدیر گریبانش را گرفته و به تلخ‌ترین شکل ممکن با سختی‌های بی‌رحمانه‌ زندگی مواجهش می‌کند. بازی بیل در این اثر سینمایی، انعکاس وحشت جنگ درون وجوه شخصیتی یک نوجوان را به خوبی نمایش می‌دهد.

در نهایت می‌توان گفت امپراتوری خورشید فیلمی است درباره امید و تحمل که می‌تواند با آثاری چون «زندگی زیباست» (Life is Beautiful) و «فهرست شیندلر» (Schindler’s List) مقایسه شود.

۱۳- متخاصمان (Hostiles‎)

کارگردان: اسکات کوپر

تاریخ اکران: ۲۰۱۷

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱

«متخاصمان» از آثار نسبتا جدیدتر کریستین بیل است. او در این اثر سینمایی نقش کاپیتان جوزف بلاکر را برعهده دارد؛ کهنه‌سربازی که باید رییس در حال مرگ یک قبیله سرخ‌پوستی و خانواده‌اش را به سوی خانه‌شان در مونتانا مشایعت کند.

بیل در این نقش کم‌حرف است اما به شکلی مداوم احساسات زیرپوستی و عمیق خود را از طریق حالات چهره و دیالوگ‌های مختصر و مفیدش منتقل می‌کند. او یک بازی درونی ارایه کرده که ریشه در روح این کهنه‌سرباز و رابطه‌اش با سایر شخصیت‌های فیلم دارد.

فیلم سینمایی متخاصمان را اسکات کوپر کارگردانی کرده؛ بیل پیش از این اثر سینمایی سابقه همکاری با کوپر را در فیلم «از کوره در رفته» (Out of the Furnace) نیز داشت.

۱۴- روانی آمریکایی (American Psycho‎)

کارگردان: ماری هرون

تاریخ اکران: ۲۰۰۰

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰

«روانی آمریکایی» یک کمدی سیاه و یک اثر اسلشر از زیرگونه‌های ژانر ترسناک است که براساس رمان مشهور سال ۱۹۹۱ برت ایستون الیس به همین نام ساخته شده.

داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و اقدامات پاتریک بیتمن (با بازی کریستین بیل) را دنبال می‌کند؛ مردی که در نگاه اول یک مشاور مالی ساده به نظر می‌رسد اما به تدریج روشن می‌شود که زندگی خونین موازی خاصی در قامت یک قاتل‌ زنجیره‌ای دارد.

این اثر سینمایی تاثیر زیادی در شهرت کریستین بیل داشت آن هم در زمانی که هنوز صرفا بابت نقشش در فیلم «امپراتوری خورشید» (Empire of the Sun) استیون اسپیلبرگ شناخته می‌شد.

بیل در روانی آمریکایی به خوبی از پس ایفای نقش بیتمن برآمده؛ بیتمن مشاور مالی یک شرکت سرمایه‌گذاری و نمادی است از حرص، خودخواهی و البته بدبینی و خرده‌گیری نسبت به مردم عادی که در دهه ۱۹۸۰ در میان طبقه متوسط مرفه آمریکایی به چشم می‌خورد. او غرق در رویای موفقیت، مد و خوش‌پوشی است اما زیر این ظاهر فریبنده یک قاتل خون‌ریز پنهان شده؛ در واقع با یک زندگی دوگانه تمام‌عیار طرف‌ایم.

با شروع‌شدن تحقیقات کارآگاه (با بازی ویلم دفو)، به تدریج خونسردی پاتریک بیتمن فرو می‌پاشد و خطوط میان واقعیت و فانتزی‌های مریض او مبهم‌تر از قبل می‌شود.

روانی آمریکایی که موفق‌ترین اقتباس رمان پرفروش ایستون الیس است بخش بزرگ موفقیت خود را مدیون کارگردانی ماری هرون است؛ زنی در میان کارگردانان مستقل آمریکایی که موفق شد این بازنمایی زیست دهه هشتاد طبقه متوسط آمریکا را به اثری پیچیده‌تر و البته چندلایه‌تر از آنچه به ظاهر بود تبدیل کرده و نقدی بر زن‌ستیزی و قدرت‌ مردانه را هم به اثر وارد کند در حالی که کمدی سیاه درونی فیلم هم کارکرد فوق‌العاده خود را حفظ کرده است.

روانی آمریکایی به شکل نسبی در گیشه موفق بود گرچه مخاطبان خود را به دو دسته تقسیم کرد؛ با این حال امروز اثر به یک کالت تبدیل شده و یکی از سرگرم‌کننده‌ترین عناوین لیست بهترین آثار کریستین بیل است چرا که طنز و خشونت خونین را با مهارت در هم آمیخته. همین کیفیت باعث شده اثر در جلب نظر منتقدان هم موفق عمل کند و بابت بازی شخصیت مرد اصلی و همچنین فیلم‌نامه حساب‌شده‌اش مورد تحسین‌ قرار بگیرد.

در واقع می‌توان ادعا کرد سروکارداشتن بیل با نقش‌هایی که در آن‌ها نوعی تحول شخصیت عمیق در حال رخ‌دادن است و از سوی دیگر شخصیت، جنبه‌هایی دوگانه یا چندگانه واجد تضادهای درونی دارد از همین نقطه آغاز شد. گفته می‌شود که بیل برای ایفای این نقش از بازی نیکلاس کیج در فیلم «بوسه خون‌آشام» (Vampire’s Kiss) نیز الهام گرفته بود. در هر حال بازی نقش پاتریک بیتمن برای بیل یکی از مهم‌ترین نقاط حرفه‌ای او و یک سکوی پرتاب جدی بود.

۱۵- دشمنان ملت (Public Enemies)

کارگردان: مایکل مان

تاریخ اکران: ۲۰۰۹

امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸

کریستین بیل در فیلم سینمایی «دشمنان ملت» نقش ملوین پرویس مامور اف‌بی‌آی را ایفا می‌کند که قصد دارد در دهه ۱۹۳۰ جان دیلینجر، خلافکار معروف آمریکایی را دستگیر کند.

این اثر مایکل مان اقتباسی است از کتاب غیرداستانی برایان بارو به همین نام و در کنار کریستین بیل در نقش مامور قانون، جانی دپ را در نقش خلافکار به خدمت گرفته است.

کریستین بیل پیش از ساخته‌شدن فیلم آشنایی چندانی با داستان واقعی آن نداشت. او زمان زیادی را صرف کرد تا شخصیت ملوین پرویس را به دقت شناسایی کند؛ بیل در این راه روزهای بسیاری را با آلستون، پسر ملوین گذراند. او علاوه بر ملوین با تعداد دیگری از اعضای خانواده و دوستان این مامور اف‌بی‌آی که سال ۱۹۶۰ از دنیا رفته بود دیدار کرد.

بیل در توضیح پیچیدگی این نقش گفته بود که هرگز گمان نکرده شخصیت ملوین پرویس برای دستگیری جان دیلینجر از انگیزه‌های شخصی برخوردار بوده است. در واقع به باور کریستین بیل پرویس کاملا آگاه بوده چرا دیلینجر در باور عمومی به عنوان یک قهرمان شناخته می‌شود؛ آن هم با توجه به شرایط خاص آن دوران ایالات متحده آمریکا بویژه از منظر اقتصادی. به هر حال آنچه این مامور اف‌بی‌آی را پیش می‌برده دیدگاهی بوده که از سوی رییسش به او القا می‌شده و او نیز تلاش می‌کرده تا این دیدگاه را درونی کند؛ طبیعتا چنین نگاهی وجوه تضادبرانگیزی دارد که بیل سعی کرده درون بازی‌اش به شکلی نسبتا ظریف دیده شوند.