۱۰ فیلم که شخصیت اصلی آنها نام ندارد!
نامگذاری نقش اصلی یا قهرمان داستان، تصمیم مهمی است که نویسنده باید آن را بگیرد. در برخی مواقع، سری فیلمی با آن نام شناخته میشود و بسیار دشوار است که «دنیای جادوگری» و موفقیت آن را بدون نام هری پاتر تصور کرد.
به گزارش موبوایران، نامگذاری نقش اصلی یا قهرمان داستان، تصمیم مهمی است که نویسنده باید آن را بگیرد. در برخی مواقع، سری فیلمی با آن نام شناخته میشود و بسیار دشوار است که «دنیای جادوگری» و موفقیت آن را بدون نام هری پاتر تصور کرد. یا مشابه آن، سری فیلمهای ایندیانا جونز با نام این ماجراجو بر سر زبانها افتاده است و طرفداران نمیتوانند قهرمان اصلی داستان محبوب خود را بدون هیچ نام و نشانی تصور کنند.
بنابراین به ندرت پیش میآید که با فیلم بزرگی مواجه شد که از نامگذاری نقش اصلی داستان، سر باز میزند. با این حال در تاریخ سینما مثالهای بیشماری از قهرمانان وجود دارد که نامی برای خود ندارند. برخی اوقات کاراکتر با یک لقب یا عنوان خاص شناخته میشود، اما افرادی که در میان مخاطبان قرار دارند، هنوز نمیدانند که نام واقعی آنها چیست. در زیر به بررسی ۱۰ فیلم خواهیم پرداخت که بازیگران نقش اصلی در آنها هیچ نامی برای خود ندارند.
۱۰. انگاشته (Tenet)
کارگردان: کریستوفر نولان
محصول: ۲۰۲۰
بازیگران اصلی: جان دیوید واشنگتن، رابرت پاتینسون
کریستوفر نولان در جدیدترین ساختهی خود یعنی «انگاشته»، تصمیم گرفته است تا نام خاصی را برای بازیگر نقش اصلی انتخاب نکند. در اکثر مواقع، فیلمهای او در حقیقت به شکل یک استعاره همراه با توهم است تا به این وسیله زمینهی داستانی بزرگتری که او در تلاش است تا در آن به کشف و شهود بپردازد، به تصویر کشیده شود. به عنوان مثال فیلم «تلقین»، سمبلی برای نمایش فرآیند فیلمسازی به حساب میآید که در آن هر یک از کاراکترها، نقش فردی را در صنعت فیلمسازی بر عهده دارد.
در مورد فیلم انگاشته، نولان در حال جستوجوی زمینههای بزرگتری در مورد پایه و اساسهای داستانگویی است. برای دنبال کردن این هدف، بیشتر کاراکترهای حاضر در این فیلم در واقع نامی برای خود ندارند. به جای آن در تیتراژ پایانی، از آنها با عناوینی مثل «راننده» یا «مقام رسمی بیاطلاع» یاد میشود. بسیاری از این موارد به انتخاب نولان بود تا او در پایان بتواند کاراکتر جان دیوید واشنگتن را صرفا به اسم «قهرمان» نامگذاری کند.
۹. باشگاه مشتزنی (Fight Club)
کارگردان: دیوید فینچر
محصول: ۱۹۹۹
بازیگران اصلی: ادوارد نورتون، برد پیت
با گذشت ۲۲ سال از ساخت این اثر، «باشگاه مشتزنی» هنوز هم جزو یکی از آثار مورد بحث سینما است که عمدتا به دلیل پیچش داستانی فوقالعادهی آن حول شخصیت دوگانهی کاراکتر اصلی فیلم است. در واقع با در نظر گرفتن باشگاه مشتزنی، سال ۱۹۹۹ یکی از بهترین سالها برای سینما بود.
آن چیزی که توانست این ایدهی شخصیت دوگانه را به خوبی عرضه کند، در کنار بسیاری از سرنخهای مخفی در کاراکتر برد پیت یعنی تایلر، یک چیز خیالی در ذهن ادوارد نورتون بود که مربوط به نامگذاری شخصیت او میشد. او تنها با نام «راوی» شناخته میشود به این معنی که مخاطبان نباید از این که او غیر قابل اعتماد است، شوکه شوند.
۸. دکتر هو (Doctor Who)
کارگردان: جفری ساکس
محصول: ۱۹۹۶
بازیگر اصلی: پاول مکگان
وقتی که نوبت به فیلم «دکتر هو» میرسد، رمز و راز زیادی در طول زمان منعکس شده است. این برنامهی تلویزیونی در گذشته به پاسخ این سوال بسیار نزدیک شده بود. اما نسخهی فیلم سینمایی آن نیز به نوعی یک دنبالهرو بود و از دادن پاسخی درست به معمای اصلی داستان سر باز زد: اسم واقعی دکتر چیست؟
نامها قدرت را در دست دارند و به نظر میرسد که دکتر علاقه دارد بر روی این دانش سیطره داشته باشد. چنان که داستان تاریخی ارباب زمان گره از کار خود باز میکند و کشفهای جدیدی در زمان جودی ویتتیکر رخ میدهد، ممکن است که نور بیشتری بر روی بخشی که در آن پاول مکگان نقش دکتر را در خط زمانی کاراکتر داستان بازی میکند، بتابد و شاید جواب معما به دست بیاید. به واقع، تعداد اندکی از افراد در کهکشان از نام اصلی این بیگانهی نمادین آگاهی دارند.
۷. بران (Drive)
کارگردان: نیکولاس ویندینگ رفن
محصول: ۲۰۱۱
بازیگر اصلی: رایان گاسلینگ
رایان گاسلینگ در طول حرفهی خود نقشهای پیچیدهی بسیاری را بر عهده گرفته است. او در ژانرهای متعددی حضور داشته است و فیلم «رانندگی» نمایشی عیان از تواناییهای یک ستارهی در حال ظهور بود.
نقش رانندهی فراری در یک فیلم بایستی بتواند از عهدهی برخی انتظارات برآید. آنها بایستی هوشیار، تقریبا نامرئی و البته وقتی که پشت فرمان قرار میگیرند، بتوانند بینقص باشند. اینجاست که به نظر فوقالعاده میرسد که کاراکتر گاسلینگ تنها با نام «راننده» شناخته میشود.
۶. خوب، بد، زشت (The Good, The Bad ,The Ugly)
کارگردان: سرجیو لئونه
محصول: ۱۹۶۶
بازیگر اصلی: کلینت ایستوود
حرفهی کلینت ایستوود با ژانر غرب وحشی تعریف میشود. داستانهایی که حول شخصیت یک تفنگدار سواره و تنها روایت میشود. کاراکتر مرموزی که کار را تنها با یک شلیک به سرانجام میرساند و پس از آن در قامت جنگجویی نامرئی به رستوران شلوغ شهر باز میگردد.
افسانهی یک هفتتیرکش تنها زمانی میتواند به درازا بکشد که هیچ کس از نام او با خبر نباشد. چیزی که شاید باید از آن ترسید یا باعث کج فهمی میشود، کاراکتری است که نامی برای خود ندارد و به همان سرعتی که در شهر ظاهر میشود، از شهر ناپدید میگردد. در نتیجه در فیلم «خوب، بد و زشت»، قهرمان داستان تنها با نام «مو بلوند» یا «مرد بدون نام» شناخته میشود.
۵. مادر! (!Mother)
کارگردان: دارن آرونوفسکی
محصول: ۲۰۱۷
بازیگر اصلی: جنیفر لارنس
بازی در فیلم «مادر!» شاید عجیبترین انتخاب جنیفر لارنس در حرفهی بازیگریاش تا به اینجای کار باشد اما با این حال این اثر توانست با فضای بی همتا و روایت جسورانهاش، نظر منتقدان را به خود جلب کند. این تجربهی غیر معمول سینمایی زمانی میتوانست به درازا بکشد که کاراکترهای اصلی بی نام و نشان باشند.
نامها میتوانند انسانساز باشند اما همچنین میتوانند بسیار آشنا به نظر برسند. فضای فیلم با این حقیقت به پیش میرود که مخاطبان در حال تماشای فیلم، نسبت به اتفاقاتی که باعث از هم پاشیدن زندگی زناشویی لارنس در فیلم میشود، پریشان حال هستند. با امتناع از اینکه کاراکترها نامی برای خود داشته باشند، مادر اوضاع را بیشتر به هم میزند و از طرفی این امر روش آسانی است که از سوی نویسنده و کارگردان اثر یعنی دارن آرونوفسکی به منظور تاثیرگذاری بیشتر، انتخاب شده است.
۴. دیو و دلبر (Beauty and The Beast)
کارگردان: گری تراوزدیل، کرک وایز
محصول: ۱۹۹۱
صداپیشگان اصلی: رابی بنسون، پیج اوهارا
دیزنی کاراکترهای نمادین بسیاری دارد و طرفداران نیز نام تمامی آنها را میدانند. گذشته از همهی اینها، بسیاری از انیمیشنهای کلاسیک ساخته شده توسط دیزنی، نام قهرمان اصلی خود را بر روی عنوان اثر گذاشتهاند. ولی اگر دقیقتر نگاه کنیم، یک استثنای بزرگ بین تمامی شاهزادههای دیزنی وجود دارد: نام اصلی دیو در «دیو و دلبر» چیست؟
بعدها به طرفداران گفته شد که نام اصلی او آدام است. اما در نسخه انیمیشنی از دیو و دلبر، او تنها با نام دیو شناخته میشود. به نظر میرسد نام دیو پس از تمام شدن کارهای نفرتانگیزش و بازگشت او به حالت انسانی خود، باید تغییر میکرد. اگرچه تیتراژ پایانی نیز هویت همسر بل را فاش نمیکند.
۳. سرزمین زامبیها / سرزمین زامبیها: شلیک نهایی (Zombieland / Zombieland: Double Tap)
کارگردان: روبن فلیشر
محصول: ۲۰۱۹ / ۲۰۰۹
بازیگران اصلی: وودی هارلسون، جسی آیزنبرگ، اما استون، ابیگیل برسلین
به نظر میرسد سری فیلمهای سرزمین زامبیها، اندکی به یک فیلم کالت نزدیک شده باشند. در واقع محبوبیت این جهان آلوده به زامبی به قدری زیاد بود که سریالی بر اساس این فیلم در حال ساخت بود. این موضوع تا زمان لغو ساخت سریال و قبل از عرضه شدن قسمت دوم آن یعنی «شلیک نهایی»، حقیقت داشت.
هنگامی که در تلاش برای بقا در جهان پسا آخرالزمانی هستیم، باید قانونهای زیادی را رعایت کنیم. یکی از قوانین این است که مردم از نام واقعی خود استفاده نمیکنند و به جای آن، کاراکترهای اصلی با القاب خود شناخته میشوند: کلمبوس، تالاهاسی، ویچیتا و لیتل راک. تنها کاراکتری که با نام واقعی خود شناخته میشود، بیل ماری است که در غیر منتظرهترین نقش خود ظاهر شده است.
۲. قطار سریعالسیر قطبی (The Polar Express)
کارگردان: رابرت زمکیس
محصول: ۲۰۰۴
بازیگر اصلی: تام هنکس
بحثهای زیادی پیرامون جایگاه انیمیشن «قطار سریعالسیر قطبی» بین سایر آثار کلاسیک مرتبط با کریسمس وجود دارد. در کنار جلوههای بصری عجیب و غریب آن، تعداد زیادی از لحظات جادویی در این نمایش خاص از جشن کریسمس وجود دارد.
انتخاب جالب این بود که به غیر از بیلی، هیچ کاراکتری نامی برای خود نداشته باشد. شاید این تصمیم بود تا با آن ایدهی اینکه هر بچهای میتواند به این سفر شگفتانگیز برود و خودش را در قالب یکی از این کاراکترها ببیند، به نمایش درآید. در کنار اینها، به طور کلی خود داستان نیز نمایشدهندهی مهربانی و روح تعطیلات آخر سال است.
۱. بیل را بکش: قسمت اول و دوم (Kill Bill: Volume 1 / Kill Bill: Volume 2)
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
محصول: ۲۰۰۴ / ۲۰۰۳
بازیگر اصلی: اوما تورمن
کوئنتین تارانتینو در طی دوران فیلمسازی خود چندین بار تصمیم گرفته است تا کاراکترهایش را بدون نام باقی بگذارد. در «سگهای انباری» محصول سال ۱۹۹۲، قهرمانان فیلم با القابی مثل آقای سفید و آقای نارنجی شناخته میشدند، اما مهمترین مثال از ساختههای تارانتینو شاید سری فیلم «بیل را بکش» باشد.
جنگجوی انتقامجو که اوما تورمن بازی در این نقش را بر عهده دارد، صرفا با اسم «عروس» شناخته میشود که به خاطر آسیب روحی شدیدی است که به او در روز برگزاری جشن عروسیاش وارد شده است. از آنجایی که دائما به مخاطبان فیلم، قصهی غمانگیز گذشته یادآوری میشود و این داستان نقش اصلی فیلم را در سفر توام با خشونتش به پیش میراند، تارانتینو روش موثری را در پیش گرفته است تا از نامگذاری نقش اصلی فیلم خود عقب بکشد.