روش های خودشناسی و دوست داشتن خویشتن
با این 3 روش خود را شناخته و بیشتر دوست داشته باشید
به گزارش سایت طلا ،همانطور که بیشتر ما، در تلاش برای دستیابی به دیدگاه جامعه در مورد کمال هستیم، خودشناسی به یک موضوع داغ تبدیل می شود. اما عشق به خود و بزرگترین طرفدار خود بودن یک شبه اتفاق نمی افتد. آنچه من فهمیدم این است که شما باید قبل از اینکه واقعاً عاشق خودتان شوید، خودآزمایی را با ذهنیت تمرین کنید.
در این مقاله، سه روش خودشناسی و دوست داشتن خویشتن وجود دارد.
مقایسه ی خود با دیگران را متوقف کنید
من این مورد را در اولویت قرار داده ام زیرا شاید مهمترین بخش خودشناسی باشد. اتفاقاً ممکن است سخت ترین بخش نیز باشد و منطقه ای است که نیاز به تلاش هماهنگ و روزانه دارد.
وقتی متولد میشوید، توانایی شناخت یا اهمیت به آنچه دیگران درباره شما فکر می کنند را ندارید. شما وقتی چیزی می خواهید (شیر ، خواب، تغییر پوشک)، به همان اندازه که ریه هایتان اجازه می دهد گریه می کنید. اما چندی بعد، شما متوجه می شوید که چگونه در جامعه ظاهر شوید. به عنوان یک فهم کلی از این، شما می آموزید که چگونه در جامعه جا بیفتید. این "مدرسه ی زندگی" درست و غلط را به شما می آموزد. همچنین به شما می آموزد چه چیزی در جامعه قابل قبول یا مودبانه است. اما گاهی اوقات، ممکن است بیش از حد کشنده یا غیرضروری به نظر برسد.
به عنوان مثال، آیا تا به حال به شما گفته شده است که هنگام غذا خوردن آرنج خود را روی میز تکیه ندهید؟ مطمئناً، کسی که هنگام شام، آرنج خود را روی میز تکیه می دهد، هنوز هم می تواند یک انسان خوب باشد، اینطور نیست؟
منظور اصلی من این است که ما همیشه نسبت به عملکردهای کوچک و بزرگمان قضاوت می شویم. گاهی اوقات هم از روی طبیعتمان این کار را می کنیم که حتی متوجه ی آن نیز نخواهیم شد.
به همین ترتیب، حتی قبل از ورود به سال های نوجوانی، کاملاً طبیعی است که به دنبال اعتبار در مورد اینکه آیا وضعیت خوبی داریم یا خیر ، به بیرون از خود جستجو میکنیم.
متاسفانه تنها رفتارهای سر میز شام ما نیست که مورد قضاوت قرار می گیرد، تقریبا هرچیز و همه چیز است که مورد قضاوت قرار می گیرد.
آیا من به قدری لاغر هستم که محبوب دل ها شوم؟ آیا لبخند من کج به نظر می رسد؟ آیا من آخرین آیفون را دارم؟ چرا آخرین بار در تیم بیس بال انتخاب شدم؟ آیا اگر مصرف الکل را کنار بگذارم دوستانم مرا مسخره می کنند؟
هر وقت با استانداردهای ضمنی موجود در محیط پیرامون خود (چه در محل کار ، در خانه یا در جامعه) سنجیده نشویم، احساس می کنیم شکست خورده ایم. و این حتی گاهی اوقات می تواند اتفاق بیفتد، در حالی که سعی می کنیم خود را بهتر کنیم.
با گذشت زمان ، این واقعاً می تواند آسیب به ارزش خود ما وارد کند. جای تعجب نیست که مفهوم عشق به خود برای بسیاری از ما بسیار بیگانه است. به همین دلیل است که تلاش برای جلوگیری از مقایسه خود با دیگران، چنین بخش مهمی از خودشناسی است. اما این آسان نیست (ما در مورد لغو برنامه نویسی مغز که بیش از 20 سال طول می کشد صحبت می کنیم!) بنابراین ، اگر به دنبال نتایج یک شبه هستید، دوباره فکر کنید.
من مقاله کوتاهی درمورد مبارزه با مصرف گرایی خود با عنوان (نیکی در برابر مایکل کورس) نوشته ام که شامل برخی از افکار من است که وقتی درآمدم به صفر رسید تجربه کردم.
تجربه شخصی به من ثابت کرده که خودشناسی واقعی آن است که خودتان با چیزی که هستید، مشکلی نداشته باشید. صرف نظر از موقعیت و موقعیتی که در جامعه دارید. این در مورد بهترین، ثروتمند ترین یا برترین بودن نیست. شما در زندگی، مسیر خود را دارید که احتمالاً با مسیر بسیاری از اطرافیان متفاوت است. بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که زندگی خود را به رقابتی تبدیل کنید که در آن دائما خود را در معرض انتقاد قرار دهید.
به جای اینکه خودتان را بر اساس عنوان شغلی، کیفیت ازدواج خود یا میزان درآمدتان در مقایسه با گروه همسالان خود، قضاوت کنید؛ بر آنچه برای شما خوشبختی میآورد، تمرکز کنید.
این مرا به این نکته نزدیک میکند...
برای رسیدن به خوشبختی، بیرون از خود را نگردید
چند بار با خود گفته اید "اگر ___ داشته باشم، خیلی خوشبخت خواهم شد"؟
همه ما مقصر هستیم که به طور مداوم، خوشبختی خود را روی چیزهایی کاملاً ساختنی یا فنایی (یک خانه بزرگتر، یافتن همسر خود یا یافتن شغل با درآمد بهتر)، به یک زمان نامعلوم موکول می کنیم. بعد از نوشیدن یک فنجان چای، چه اتفاقی باید بیافتد که خوشحالتر شوید؟
و حتی گاهی اوقات، به دست آوردن چیزهای بزرگ (شغل با درآمد بهتر) همیشه باعث خوشبختی ما نمی شود. این به این دلیل است که خوشبختی واقعی یک طرز فکر است و باید آن را از درون پرورش دهید.
من موافقم که رویداد ها و شرایط بیرونی می توانند زندگی ما را بهتر یا بدتر کنند (مرگ یکی از عزیزان نمونه بارز چیزی است که می تواند دنیای شما را خرد کند). اما، به طور کلی، سطح شادی روزمره شما از درون شما و از طریق حق شناسی ناشی می شود.
در حال حاضر کدام ذهنیت دارید؟
آیا بیشتر روی داشته ها و یا نداشته های خودتان تمرکز می کنید؟
آیا بیشتر روی داشته های خود یا داشته های دیگران تمرکز می کنید؟
همانطور که با یک دوست خوب صحبت می کنید با خود صحبت کنید
ما بزرگترین منتقد خودمان هستیم. تقریباً می توانم به شما تضمین دهم که نسبت به شخصی که به او اهمیت می دهید نسبت به خود سخت گیرتر هستید. استانداردهایی که برای خود تعیین کرده ایم بالاست. این به این دلیل است که ما می خواهیم بهترین ها در زندگی خود باشیم و به آن برسیم. و این عالی است (چون می تواند منبع انرژی بخشی برای تعیین هدف خود و سپس رسیدن به آن باشد.)
اما وقتی به هدفی که برای خود تعیین کرده اید نرسیدید، چه اتفاقی می افتد؟ آیا خود را مجازات یا انتقاد می کنید؟ در اصل، این امر متقابل با عمل خودشناسی خواهد بود.
برای ماه آینده، آگاهانه اقدامات خود را ارزیابی کنید، انگار که بهترین دوست خود هستید. بنابراین، اگر در کار خود ترفیع نگرفتید، نظارت کنید که چه مکالمه ای با خود دارید. چه داستان هایی را برای خود تعریف می کنید؟ شاید به خود بگویید که به اندازه کافی خوب نیستید. یا ممکن است فکر کنید که قطعاً لیاقت آن ترفیع را داشته اید و بنابراین، به این نتیجه رسیده اید که زندگی فایده ای نداشته و راهی برای تلاش دوباره وجود ندارد.
حالا اگر بهترین دوست خود باشید، چگونه می توانید از خود دلجویی کنید؟ شاید به خاطر تلاش خود، به خودتان تبریک بگویید یا به خود اطمینان دهید که دفعه بعد ممکن است شانس بیشتری داشته باشید و منصرف نشوید. بنابراین، خودشناسی شامل رفتار با خود مانند یک دوست عزیز می باشد.
به جای اینکه خود را در شرایط ناخوشایند، ناراحت کنید، افتخار کنید که خود را در موقعیتی قرار دادید که در وهله اول می توانید به نقطه ی شروع بگردید و خود را برای آینده تشویق کنید. تمام تلاش ها و چالش هایی که در گذشته با موفقیت پشت سر گذاشته اید را به خاطر بسپارید (آن لحظاتی که فکر می کردید ممکن است هرگز بهبود نیابید اما به آرامی بهبود پیدا کردید).
اگر واقعاً به آن فکر کنید، خیلی سرسخت هستید. ممکن است دوستانتان این را به شما بگویند، اما سعی کنید خودتان را نیز یادآوری کنید. وقتی زندگی شما دقیقاً طبق برنامه پیش نمی رود، توجه کنید که دوستان واقعی شما کمتر از شما فکر نمی کنند. بنابراین ، چرا خودتان باید کمتر به خود فکر کنید؟
نتایج پایانی
خودشناسی، بیشتر از اینکه به دستاورد برسد، به رضایت ارتباط دارد و مسلماً بیشتر از تغییر واقعی دنیای خارجی شما با تغییر ذهنیت شما ارتباط دارد. جمله "خوشبختی از درون می آید" برای کسانی که در خودشناسی و عشق به خود تسلط دارند، درست است.
اگر برای شروع می خواهید روی یک چیز تمرکز کنید، باید سخت تلاش کردن را متوقف کنید. وانمود نکنید کسی هستید که نیستید. خود را با دیگران مقایسه نکنید. سعی نکنید دیگران را در اولویت قرار دهید. آیا می دانید نقش بازی کردن به صورت دائمی چقدر سخت است؟
آن احساس آرامشی که وقتی وارد فضای شخصی خود می شوید، نفسی راحت می کشید و کارهای خود را انجام می دهید در حالی که خود واقعی خود هستید، چیزی است که هدف شماست. این همان پذیرش و عشق به خود است. هدف این است که تقریباً تمام اوقات چنین احساسی داشته باشید. و این به ندرت با قرار دادن خود در موقعیتی که در معرض فشار، انتظارات و قضاوت غیرضروری باشید، حاصل می شود.