به گزارش سایت طلا،چند روز قبل با همسر و دو فرزندم در حال رانندگی به سمت خانه بودیم. باران شدیدی شروع به باریدن کرده بود. لاستیک ها لیز خوردند و ماشین از کنترل من خارج شد. با حفاظ جاده برخورد کردیم. خوشبختانه شانس آوردیم و با ماشین دیگری تصادف نکردیم. همه سالم ماندیم ولی در حد مرگ ترسیده بودیم. بعد از این اتفاق بود که مدام از خودم در مورد زندگی سوالاتی میپرسیدم. در مورد خانواده، روابط، اعتقادات و رفتارها. سوالاتی که وقتی فکر کردم قرار است بمیرم به فکرم رسیدند. اینجا برای شما هم مینویسم تا وقتی هنوز دیر نشده به آن ها فکر کنید:
آیا من در زمان حال زندگی می کنم؟
تا حالا شده از مسیری عبور کنید و بعد از رسیدن به مقصد، چیزی از مسیر و سفر یادتان نباشد؟ مطمئنم برایتان اتفاق افتاده است. این خیلی وحشتناک است. نه تنها بخاطر امنیت شما، بلکه بخاطر چیزهای زیبایی که در این بین به آن ها توجهی نکرده اید.
آیا قدر هر لحظه ای که با عزیزانم میگذارنم را می دانم؟
زمان با ارزش ترین چیزی است که در اختیار داریم. همیشه گفته اند "وقت طلاست". پس به آن به عنوان هدیه ای که از یکی از عزیزانتان گرفته اید فکر کنید. با این روش میتوانید با همان ذوق و اهمیت، قدر وقت تان را بدانید.
آیا به همه چیز به چشم هدیه نگاه میکنم؟
به جز زمان، هدایای زیادی در زندگی به ما داده می شود. کدام هدیه ها جزوی از زندگی تان هستند؟ شرط میبندم سلامتی و خانواده جزو اولین چیز هایی است که به آن ها فکر می کنید. چیز های مثبت را به چشم هدیه دیدن راحت است.
در مورد آن چیزهایی که چندان هم واضح نیستند چطور؟ حتی چیزی مثل یک تصادف خطرناک میتواند یک هدیه باشد. همانطور که استیوجابز معروف گفته:"شما نمی توانید به آینده نگاه کنید و ارتباطی بیابید. شما فقط میتوانید رابطه ی بین اتفاق ها را در گذشته پیدا کنید. پس باید اعتماد داشته باشید که این ارتباطات شما را به آینده وصل میکنند."
آیا با همه با احترام و محبت رفتار می کنم؟
این یکی از مهم ترین و فراموش شونده ترین سوال هاست. شما به کسی که در ترافیک جلوی ماشین تان می پیچد فحش می دهید. لباس فردی کاملا ناشناس را نزد همکارتان مسخره می کنید یا فراموش می کنید به شاگرد مغازه بگویید لطفا یا از او تشکر کنید. کافی است خودتان را جای این افراد بگذارید تا متوجه شوید این ها رفتار هایی هستند که به آن ها نیازی نیست.