به گزارش موبوایران،همیشه انتخاب چند فیلم به عنوان بهترین آثار نمایش داده شده در یک دهه یا چند سال اخیر در سینمای ایران و جهان کار دشواری است؛ زیرا برای رسیدن به تعداد محدودی فیلم مجبور به حذف چند اثر دوستداشتنی هستید و از سویی دیگر هر فیلمبین حرفهای چند فیلم قابل توجه و مهم ندیده دارد که او را در انتخاب برخی آثار مردد میکند. عباس کیارستمی سالها قبل در گفتوگویی انتخاب بهترین فیلمها را کاری بسیار دشوار میخواند. او میگوید (نقل به مضمون) در وهله اول هیچکس تمام فیلمها را ندیده است که از میان آنها دست به انتخاب بزند و «بهترینها» را انتخاب کند و علاوهبر آن، حس و حال انسان نسبت به آثار هنری تابع شرایط و احوال روحی او در زمان مواجه با اثر است. اما با تمام این تفاسیر، چنین لیستهایی میتوانند برای فیلمبینهای تازهکار منابع بسیار خوبی باشند تا فیلمهای مهم و قابل توجه را راحتتر پیدا کنند، از سویی دیگر چنین فهرستهایی در بسیاری از مواقع سینمادوستان حرفهای را هم وادار میکند تا برخی فیلمها را دوباره مورد ارزیابی قرار دهند و دربارهی ارزش آنها تجدید نظر کنند.
بهترین فیلمهای سینمای ایران پس از انقلاب
در این مطلب بهترین فیلمهای ایرانی از میان آثار نمایش داده شده بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ انتخاب شده است. گفتنیست جایگاه فیلمها در فهرست زیر نشان از برتری آنها نبوده و رتبهبندی صورت نگرفته است.
۱. در دنیای تو ساعت چند است؟
کارگردان: صفی یزدانیان
نویسنده: صفی یزدانیان
بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی و زری خوشکام (زهرا حاتمی)
سال نمایش: ۱۳۹۴
به عقیدهی بسیاری از سینمادوستان فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» با اختلاف بهترین فیلم عاشقانهی ایرانی طی سالهای اخیر است. یک اثر رومانتیک که موفق میشود با خلق جهانی خاص و ملموس، ضمن پایبندی به کهن الگوهای فیلمهای عاشقانه، روایتی یکتا و منحصر به فرد از عشق و دیدار دوبارهی معشوق پس از سالها ارائه دهد. در این فیلم سینمایی، عشقی یک طرفه قدیمی دوباره جان میگیرد و در این بین، مرد عاشق (فرهاد با بازی علی مصفا) نه از درِ انتقام و جبران مافات، بلکه از دریچهای لطیف و انسانی در صدد جلب نظر محبوباش (گلی با بازی لیلا حاتمی) برمیآید و نیمنگاهی نیز به مرور و عشقبازی با خاطرات قدیمی دارد.
برگ برندهی اصلی فیلم یزدانیان نسبت به آثار عاشقانهی فراوانی که در دههی ۱۳۹۰ ساخته شدهاند، فرار عامدانهی از دام سانتیمانتالیسم و پرهیز از تصویرگری هیجانات سطحی عاطفی است. در خلاصه داستان در دنیای تو ساعت چند است؟ آمده است: «گلی (گیله گل ابتهاج) بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یکباره تصمیم میگیرد به ایران و به زادگاهاش، شهر رشت سفری کند. فرهاد در رشت به استقبالش میرود و میگوید که آشنایی قدیمی است، اما گلی اصلاً او را به خاطر نمیآورد.»
۲. ماهی و گربه
کارگردان: شهرام مکری
نویسنده: شهرام مکری
بازیگران: عبد آبست، بابک کریمی، سعید ابراهیمیفر و پدرام شریفی
سال نمایش: ۱۳۹۳
«ماهی و گربه» یکی از بحثبرانگیزترین آثار سینمای ایران طی ده سال اخیر بوده است. برخی از منتقدان این فیلم را به خاطر نوآوریهای تکنیکیاش -حداقل در سطح سینمای ایران- ستایش کردهاند و رقم خوردن فیلم در یک سکانس پلان و خلق اتمسفری گیرا را از نکات حائز اهمیت دومین فیلم بلند داستانی شهرام مکری داستند و از سویی دیگر عدهای از منتقدان ماهی و گربه را به خاطر ضعفهای داستانی و عدم پرداخت کافی به شخصیتها نپسندیدهاند، اما بسیاری از این افراد نیز بر قابل توجه بودن جنبههای فنی و کارگردانی فیلم تاکید دارند.
چند ماه قبل در یک نظرسنجی سینمایی، ماهی و گربه در میان فیلمهای کالت سینمای ایران قرار گرفت که نشان میدهد این فیلم طرفداران زیادی در میان فیلمبینهای حرفهای دارد. شهرام مکری در تشریح فیلم خود میگوید: «ماهی و گربه فیلمی است دربارهی زمان. دربارهی اینکه چطور میتوان در زمان پرسپکتیو ایجاد کرد و آن را درهم ریخت. جذابیت ساخت این فیلم برایم در شیوهی اجرایش بود. پافشاری بر روایت داستانی در یک سکانس پلان و تلاش برای اینکه در یک پلان که طبیعتاً زمانی روبه جلو دارد شکست به وجود آورم.»
فیلم داستانی غیرخطی دارد و از تعدادی داستانک با شیوهی روایت زمان مدور تشکیل شده است. پیرنگ اصلی فیلم این است: چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادکبازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها رستورانی قرار دارد که سه مرد عجیب صاحب و ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست!»
۳. جدایی نادر از سیمین
جدایی نادر از سیمین نه تنها یکی از بهترین فیلمهای ایرانی دههی ۱۳۹۰، بلکه یکی از بهترین فیلمهای سینمایی ساخته شده در سراسر جهان طی سالهای اخیر است
کارگردان: اصغر فرهادی
نویسنده: اصغر فرهادی
بازیگران: لیلا حاتمی، پیمان معادی، شهاب حسینی، ساره بیات، سارینا فرهادی و بابک کریمی
سال نمایش: ۱۳۹۰
«جدایی نادر از سیمین» نه تنها یکی از بهترین فیلمهای ایرانی است بلکه میتوان آن را تحسینشدهترین فیلم ایرانی یک دههی اخیر دانست. فیلمی که نخستین اسکار سینمای کشورمان را به ارمغان آورد و پس از فیلم موفق «دربارهی الی» اصغر فرهادی را به عنوان یک کارگردان صاحب سبک به سینمای جهان معرفی کرد. این فیلم مجموعاً بیش از ۵۲ جایزهی جهانی را از آنِ خود کرده است، جوایز معتبر بینالمللی همچون جایزهی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، گلدن گلوب بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان، جایزهی هیئت داوران و جایزهی خرس طلایی از جشنوارهی فیلم برلین و و جایزهی سزار بهترین فیلم خارجیزبان از جملهی دستاوردهای مهم جدایی نادر از سیمین هستند.
اصغر فرهادی معتقد است وضعیت آگاهی و جهانبینی عموم سینمادوستان امروزی به سطحی رسیده که آنها بتوانند از زوایای مختلف به داستان و شخصیتها نگاه کنند و زمان ارائهی قصهای سر راست و پایانهای مشخص در سینما به انتها رسیده است. او همواره در فیلمهایش سعی دارد بیننده را با اتفاقات داستانی درگیر و مدام این سوال را در ذهن او ایجاد کند که اگر من به جای شخصیتها بودم چه تصمیمی میگرفتم؟ این سبک از قصهگویی تنها رویهای ادایی نیست، بلکه در تار و پود داستان تنیده شده و روند رشد شخصیتها و قصه متناسب با چنین سوالات و درگیریهای ذهنی پیش میرود.
سیمین (لیلا حاتمی) میخواهد بههمراه همسرش نادر (پیمان معادی) و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران برود و همهی مقدمات این کار را فراهم کرده است. اما چندی پیش از مهاجرت نادر به خاطر نگرانی از سلامت پدر بیمارش و چند دلیل دیگر از تصمیم خود منصرف میشود و به دنبال این اختلافات سیمین از دادگاه درخواست طلاق میکند، اما دادگاه درخواستش را در مورد حضانت فرزندش رد کرده و این سرآغاز ماجراهای فیلم است.
۴. قصر شیرین
کارگردان: رضا میرکریمی
نویسنده: محسن قرایی و محمد داوودی
بازیگران: حامد بهداد، ژیلا شاهی، یونا تدین و نیوشا علیپور
سال نمایش: ۱۳۹۸
«قصر شیرین» فیلمی انسانی و دوستداشتنی است که در کنار «به همین سادگی» و «یه حپه قند» در زمرهی بهترین فیلمهای رضا میرکریمی قرار میگیرد. این فیلم نیز مانند بسیاری از آثار جادهای شناخته شده همچون «و مادرت را هم همینطور»، «ایدا» یا «کتاب سبز» داستان دگردیسی و تغییرات درونی شخصیت محوری داستان را به تصویر میکشد. قصر شیرین موفق میشود به خوبی شخصیت محوری خود را به بیننده معرفی کند و رفته رفته او را از یک ضد قهرمان که به لحاظ اخلاقی، مبهم و تاریک است به مردی قابل درک تبدیل میکند.
در کنار کارگردانی خوب و فیلمنامهی تراز اول، بازی خوب بازیگران نقش به سزایی در موفقیتهای قصر شیرین داشته است. حتی منتقدان و تماشاگرانی که به طور کلی از تماشای نهمین فیلم میرکریمی چندان راضی نبودهاند نیز بازی یونا تدین و نیوشا علیپور را بسیار چشمگیر میدانند.
جلال مرادی در یک تصادف رانندگی خانوادهای را به قتل میرساند، این تصاف در دادگاه غیرعمد شناخته میشود و او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر میرود. جلال دو سال بعد از این اتفاق به خاطر بیماری و مرگ همسرش باری دیگر به محل زندگی سابق خود بازمیگردد و حالا باید با گذشته، خانوادهی همسر و بچههایش روبهرو شود.
۵. آرایش غلیظ
کارگردان: حمید نعمتالله
نویسنده: حمید نعمت الله
بازیگران: حامد بهداد، طناز طباطبایی و حبیب رضایی
سال نمایش: ۱۳۹۲
حمید نعمتالله طی دو دههی اخیر یکی از موفقترین کارگردانها و فیلمنامهنویسان سینمای ایران در ارائهی جوانهایی قابل لمس و چند وجهی بوده است. شاید رفتار و وجود شخصیت مسعود در «آرایش غلیظ» با جهانگیر و ایرج در «بوتیک» و «بیپولی» متفاوت باشد، اما میتوان رگههای یکسانی هم در آنها پیدا کرد که نمایانگر نوع نگاه نعمتالله به شخصیتهای جوان و تا حدودی میانسال داستانهایش است. مسعود در این فیلم یک شارلاتان است که تنها به دنبال فرار از مشکلات و ارائهای چهرهای قابل قبول از خودش همانند آنچه از ایرج در بیپولی دیدیم نیست، بلکه این جوان فریبکار سعی دارد تا حد ممکن از دیگران سوءاستفاده کند، اما زندگی و حوادث هم چندان با او مهربان نیستند و اتفاقات جالب و سرگرم کنندهای در سراسر فیلم رخ میدهند که سبب شده فیلمنامهی آرایش غلیظ علاوهبر بهرهمندی از شخصیتهایی قابل قبول، از پیرنگ منسجم و خوبی نیز برخوردار باشد.
بازی مناسب بازیگران، خوانندگی متفاوت همایون شجریان و تدوین خوب خشایار موحدیان از دیگر عواملی هستند که آرایش غلیظ را به یکی از بهترین فیلمهای ایرانی دههی ۱۳۹۰ و قابل توجهترین فیلم حمید نعمتالله در چند سال اخیر تبدیل میکنند. حامد بهداد برای نقشآفرینی در این فیلم نامزد جایزهی جشن خانهی سینما، جشن انجمن منتقدان، جشن حافظ و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، اما هیچکدام را به دست نیاورد.
خلاصه داستان آرایش غلیظ به این شرح است: «جوانی بار قاچاق ترقه و فشفشههای چهارشنبه سوری یکی از دوستانش را بالا میکشد و از طریق دختری که دوستش دارد تلاش میکند آنها را بفروشد.»
۶. ورود آقایان ممنوع
کارگردان: رامبد جوان
نویسنده: پیمان قاسمخانی
بازیگران: رضا عطاران، ویشکا آسایش، پگاه آهنگرانی، مانی حقیقی، بهاره رهنما و ستاره پسیانی
سال نمایش: ۱۳۹۰
شمارش تعداد فیلمهای کمدی ضعیف و تکراری سینمای کشورمان طی ۱۰ سال اخیر کار بسیار دشواری است! زیرا هرساله شاهد چندین و چند فیلم بسیار سطح پایین و کلیشهای هستیم که با شیوههای نخنمایی به دنبال خنداندن بیننده هستند. اما حساب «ورود آقایان ممنوع» و چند فیلم دیگر از چنین آثار نازلی جداست. سومین فیلم رامبد جوان بدون توسل به شوخیهای دستچندم جنسی و تکیه به الفاظ کوچه و بازاری موفق میشود با فیلمنامهای جذاب و قاعدهمند از پیمان قاسمخانی و بازی خوب ویشکا آسایش در نقش مدیری خودکامه و رضا عطاران به عنوان معلمی دستوپا چُلفتی به موفقیت برسد و به یکی از بهترین فیلمهای ایرانی دههی اخیر تبدیل شود.
مدیر یک دبیرستان دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است. اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانهی سال تحصیلی بیفایده است و او مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینهی موجود بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند و این اتفاق نظم مدرسه را برهم میزند.
۷. دربند
کارگردان: پرویز شهبازی
نویسنده: پرویز شهبازی
بازیگران: پگاه آهنگرانی، نازنین بیاتی، احمد مهرانفر و بهرنگ علوی
سال نمایش: ۱۳۹۲
جوانان و مشکلات آنها بنمایهی سینمای پرویز شهبازی را تشکیل میدهند. میتوان فیلمهای شهبازی را دوست نداشت، اما نمیشود منکر نگاه سازنده و اصلاحطلبانهی او دربارهی معیشت و دغدغههای ذهنی جوانان شد. از «نفس عمیق» تا «دربند» و «طلا» شخصیتهای جوانی را داریم که اشتباه میکنند، تصمیماتی غلط میگیرند یا خطاهایی غیرقابل جبران از آنها سر میزند، اما فیلمساز آنها را تحقیر نمیکند و با نماهایی مناسب و خلق موقعیتهایی همدلیبرانگیز بیشتر سعی دارد از شخصیتهایش حمایت کند و این درحالیست که جوانها معمولاً جزای اشتباهاتشان را هم میپردازند، اما مسئله مهم این است که از باب نصیحت و توبیخ با آنها برخورد نمیشود و این موضوع همان نگاه اصلاحطلبانه و دوستداشتنی سینمای شهبازی است.
دربند قصهای ساده و چند خطی دارد، اما صمیمیت و احساس خوبی در رگ و پی آن جاری است که سبب میشود با شخصیت اصلی اُنس بگیریم و مشکلات و درگیریهای او برایمان مهم شوند. دانشگاه خوابگاهی در اختیار نازنین (با بازی نازنین بیاتی)، دانشجوی شهرستانی ترم یک قرار نمیدهد و او مجبور میشود در تهران به دنبال خانه بگردد. نازنین با دختری به نام سحر (پگاه آهنگرانی) همخانه میشود که در یک فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی فروشی کار میکند، اما این همنشینی آنطور که نازنین انتظار دارد پیش نمیرود و اتفاقات تعملبرانگیزی در فیلم رقم میخورد.
اگر به دنبال فیلمی با موضوع مشکلات جوانان و دشواریهای آنها در مواجه با دنیای زمخت و جدی امروز بدون حمایت والدینشان هستید، دربند گزینهی بسیار مناسبی است. فیلم موفق میشود تا انتها بیننده را با خود همراه کند، هرگز به دام شعارزدگی نمیافتد و جهان و شخصیتهایی خلق میکند که برای اغلب سینمادوستان ایرانی قابل لمس است.
۸. ایستاده در غبار
کارگردان: محمدحسین مهدویان
نویسنده: محمدحسین مهدویان
بازیگران: هادی حجازیفر، امیرحسین هاشمی، سوده ازقندی و فرهاد فداکار
سال نمایش: ۱۳۹۵
محمدحسین مهدویان از آن کارگردانهایی است که فیلمهای او همواره دو دستگی میان منتقدان و فیلمبینها ایجاد کردهاند. مسیر فیلمسازی او طی سالهای اخیر هم بر این جو دامن زده و برخی از دوستداران قدیمیاش ساخت فیلمهایی مانند «شیشلیک» را برای چنین کارگردانی مناسب نمیبینند. اما بخش بزرگی از این دو طیف بر خوشساخت و جالب توجه بودن فیلم «ایستاده در غبار» اتفاق نظر دارند. فیلمی با محوریت زندگی و شهادت احمد متوسلیان، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله در جنگ ایران و عراق که سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنوارهی فیلم فجر ۱۳۹۴ را از آن خود کرد.
فضای مستندگونهی ایستاده در غبار کمک شایانی به تاثیرگذاری وجههای درام و جنگی آن کرده است. محمدحسین مهدویان در این فیلم موفق میشود شخصیتی خلق کند که با هر نوع نگاه و نگرشی میتوان دغدغههای او را فهمید و پیام مد نظر وی را درک کرد. ایستاده در غبار صحنههای احساسی و جنگی درخشانی دارد و حتی اگر دوستدار چنین فیلمهایی هم نباشید، قادر است شما را تا انتها با خود همراه کند.
۹. عصبانی نیستم!
کارگردان: رضا درمیشیان
نویسنده: رضا درمیشیان
بازیگران: باران کوثری، نوید محمدزاده، رضا بهبودی و علیرضا خدادادی
سال نمایش: ۱۳۹۷
«عصبانی نیستم!» سالها توقیف بود و پروسهی طولانی اکران این فیلم نزدیک به ۷ سال طول کشید. دومین فیلم درمیشیان در مقام کارگردان قرار بود نوید محمدزاده را به عنوان یک بازیگر توانمند معرفی کند، اما عصبانی نیستم! آنقدر دیر رنگ پرده به خود دید که در زمان نمایش عمومیاش محمدزاده به بازیگر سرشناس و مهمی تبدیل شده بود. موضوع تا حدودی ملتهب و ارجاعات سیاسی فیلم، خصوصا در نسخهی به نمایش در آمده در جشنوارهی فجر سیودوم سبب شد حساسیتها نسبت به آن افزایش پیدا کند.
فیلم در مورد دانشجویی به نام نوید (نوید محمدزاده) است که به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شده است، او نامزدی به نام ستاره دارد (باران کوثری) که از طرف پدرش تحت فشار است و نوید تلاش میکند که بتواند مشکلاتش را حل کند و رضایت پدر ستاره را برای ازدواج به دست آورد، اما مشکلات اقتصادی اجازهی این کار را به او نمیدهند. بسیاری از سینمادوستان و منتقدان این فیلم را نگاهی شفاف و دوستداشتنی به مشکلات اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی امروز ایران خواندهاند که به خوبی میتواند همدلی بیننده را برانگیزد و او را تحت تاثیر قرار دهد.
بازی نوید محمدزاده در عصبانی نیستم! بسیار چشمگیر است و حتی عدهای معتقدند این نقشآفرینی، بهترین بازی کارنامهی او تا به امروز است. همواره طی این سالها شایعاتی دربارهی نایده گرفته شدن بازی محمدزاده توسط تیم داوری جشنوارهی فجر آن سال به دلایلی جدای از سینما شنیده شده است و چندی قبل رضا عطاران برندهی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنوارهی سیودوم فیلم فجر در مصاحبهای کوتاه گفت: «این سیمرغ متعلق به من نیست؛ زیرا رأی هیئتداوران جشنوارهی فجر انتخاب نوید محمدزاده بهعنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره بوده. به همین خاطر این جایزه را متعلق به ایشان میدانم نه خودم. همین.»
۱۰. نفس
کارگردان: نرگس آبیار
نویسنده: نرگس آبیار
بازیگران: مهران احمدی، پانتهآ پناهیها، سیامک صفری، گلاره عباسی و محمدرضا شیرخانلو
سال نمایش: ۱۳۹۵
در سالهای اخیر نرگس آبیار با فیلمهای جدی و تا حدودی خشن «ابلق» و «شبی که ماه کامل شد» به دنبال رسیدن به آثاری بوده که نگاهی نسبتاً عمیق به موضوعات اعتقادی و اجتماعی دارند. اینکه آبیار در سالهای اخیر تا چه اندازه در بیان سینمایی دغدغههایش موفق بوده از حوصلهی این نوشته خارج است، اما پیش و بیش از این دو فیلم او را به خاطر «نفس» به خاطر میآوریم. نفس با نریشن دختر بچهای هفت یا هشت ساله به نام بهار شروع میشود که با لحن و بیان کودکانهاش وضعیت خانواده و جهان پیرامونی خود را شرح میدهد. در ادامهی فیلم این لحن و نوع نگاه رنگین حفظ میشود و پیوستگی لحن و خلق جهانی منحصربهفرد برگ برندهی نفس است.
نفس روایت زندگی چهارکودک به نامهای بهار، نادر، کمال و مریم بوده که به همراه پدرشان غفور و مادربزرگ خود در دههی ۱۳۵۰ زندگی میکنند. دنیای این کودکان، مملو از رویاهای زیبا و سرخوشانهست، رویاهایی که بخشی از آنها قرار است رنگ واقعیت به خود بگیرند و برخی دیگر تنها به یک خیالبافی خوش کودکانه میمانند. آبیار برای تصویرگری این رویاها از انیمیشنهای کوتاه و سادهای استفاده کرده که زیباترین بخش فیلم را تشکیل میدهند.
نفس از جنس خاطرهبازی و رویاپردازی است. اگر در این فیلم به دنبال داستانی منسجم و مطابق الگوهای قانونمند هالیوود چند دههی قبل باشید، احتمالا ناامید خواهید شد؛ زیرا این فیلم بیش از آنکه به دنبال قصهگویی به صورت مرسوم چنین آثاری باشد، در پی تحریک ذهن بیننده برای کنکاش در لحظات تلخ و شیرین دوران کودکیاش بوده و خوشبختانه دومین فیلم آبیار در رسیدن به خواست خود تا حد بسیار زیادی موفق است.