اگر چه همه والدین با شوق و ذوق تمام سعی میكنند فرزندی شاد، سالم و موفق پرورش بدهند اما متاسفانه بسیاری از والدین در این راه زیادهروی میكنند و از حد میگذرند. اینگونه والدین بیشتر نقش محافظ و بادیگارد را برای فرزندشان دارند؛ آنها بهشدت خود را درگیر زندگی كودكان خود میكنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمیدهند.
در واقع این والدین درست مانند یك پروانه اطراف فرزند خود پرواز میكنند، همواره او را زیر نظر دارند و با بروز هر مشكلی سریعا خودشان را به محل حادثه میرسانند.
پدر و مادرانی که 24 ساعته ، در هرکاری، سایه به سایه همراه کودکشان هستند، و اجازه رشد و تجربه کردن را به او نمیدهند، فرزندانی لوس و به شدت وابسته تربیت میکنند .از آنجایی كه این بچهها در دوران كودكی اجازه امتحان كردن بسیاری از بازیها و سرگرمیها را نداشته اند، با رسیدن به دوره نوجوانی و جوانی شخصیتی عقدهای و افراطی از خود نشان میدهند. . این افراد فرصت لذت بردن از دوران كودكی خود را نداشتند و مرتب باید در كلاسهایی كه والدینشان برای آنها ثبتنام كرده بودند، شركت میكردند اما اكنون كه آنها استقلال بیشتری دارند دیگر توانایی كنترل خود را ندارند و ممكن است دست به انجام هر كار خطرناكی بزنند تا كمبودهای چند سال پیش را جبران كنند.
یكی از جدیترین مشكلات كودكان وابسته به والدین این است كه آنها نمیتوانند به درستی با شكست كنار بیایند.
روانشناسان متوجه شدند حمایت و حفاظت بیش از اندازه والدین به فرزندانشان باعث ناامیدی، احساس ترس و عصبی شدن آنها میشود و حس مسئولیت پذیری آنها را نابود میكند. آنها هیچ وقت به تنهایی و به طور مستقل قادر نخواهند بود زندگی خود را مدیریت کنند و منتظر حمایت دیگران می مانند.
در واقع شما باید با نظارت غیر مستقیم به فرزندتان اجازه دهید گاهی خودش در کار ها تصمیم بگیرد، تجربه کند و شکست بخورد. این درحالی است که تقریبا یک چهارم مادران به شدت خسته میشوند و به این نتیجه میرسند که آنها نمی توانند مادر خوبی باشند.