5 روش جهانی در یادگیری؛ کدام برای شما بهتر است؟
تعریف دقیق یادگیری مهم نیست. آنچه مهم است فرآیندی است که صرفاً بتواند روند یادگیری را برای شما مشخص کند و شما در آن به یادگیری بپدازید.
طبق تحقیقات ، یادگیری بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنیم میتواند مفهوم بزرگی باشد. مطالعات جدیدی انجام شده است که می تواند به روند یادگیری موثر و سرگرم کننده تر کمک کند. مدل های یادگیری یکی از جنبه های این تحقیق است و هر کسی می تواند از آنها برای تقویت روند یادگیری خود استفاده کند.
1. مدل سبک یادگیری Kolb
این سبک یادگیری به عنوان تئوری یادگیری تجربی نیز شناخته می شود.
David A. Kolb در این مدل پیشنهاد کرد که یادگیری چرخه ای است که از چهار مرحله تشکیل شده است:
یادگیری عمقی
مشاهده بازتابنده
مفهوم سازی انتزاعی
آزمایش فعال
در مرحله اول ، یادگیرنده یا چیز جدیدی را تجربه می کند و یا یک تجربه قدیمی را تجربه می کند.
این منجر به مرحله بعدی می شود که در آن یادگیرنده در مورد تجربه مذکور تأمل می کند. درک این تجربه کاملاً مبتنی بر تفسیر شخصی زبان آموز است.
بر اساس این درک ، یادگیرنده ایده پردازی انتزاعی را طی می کند که در آن ایده های جدید شکل می گیرند یا ایده های قدیمی اصلاح می شوند.
در آخرین مرحله ، هر آنچه در سه مرحله قبلی درک شده است ، ضمنی است. زبان آموز با این آموخته های جدید در زندگی واقعی آزمایش می کند که نتایج آن سپس منجر به چرخه جدیدی می شود.
2. مدل یادگیری VARK
مخفف VARK خود مدل یادگیری را توضیح می دهد. این مخفف سبک های یادگیری دیداری ، شنیداری ، خواندن / نوشتن و حرکتی است. این مدل بیان می کند که هر یادگیرنده یادگیری را از طریق هر یک از این فرایندها تجربه می کند.
فراگیران بصری قادر خواهند بود چیزهایی را که می بینند بهتر از چیزهایی که می شنوند به خاطر بسپارند. به همین ترتیب ، فراگیران شنیداری از طریق منابع صوتی ، اطلاعات را به بهترین وجه جذب می کنند ، خوانندگان و نویسندگان دوست دارند هر یک از این موارد را انجام دهند و فراگیران Kinesthetic با تجربه آنها دانش کسب می کنند.
طبق این مدل ، فراگیران به دو نوع تقسیم می شوند. فراگیران نوع یک بنا به نیاز شرایط می توانند بین چهار سبک یادگیری جابجا شوند. با این حال ، از فراگیران نوع دو به عنوان یادگیرنده کند یاد می شود زیرا فقط یک اولویت دارند.
3. مدل یادگیری Gregorc
مدل یادگیری Gregorc عمیقاً به نحوه عملکرد ذهن نگاه می کند.
طبق این مدل ، یک ربع غالب ذهن وجود دارد. از آنجا که این ربع بر فعالیت ذهنی غلبه دارد ، سبک یادگیری هر فرد را تعیین می کند. اولین مورد از این سبک های یادگیری ، یادگیری متوالی مشخص است. این زبان آموزان از طریق تجربه عملی یاد می گیرند. استفاده از تمام حواس در چنین یادگیری هایی مورد توجه قرار می گیرد.
بعد:
بتن تصادفی وجود دارد. چنین افرادی می توانند به سرعت دانش را به خاطر بسپارند ، اما سپس تفسیر براساس دانش قبلی آنها است. با حرکت به جلو ، فراگیران متوالی انتزاعی وجود دارند. افراد با این سبک یادگیری برای یک فرایند یادگیری موفق به یک محیط یادگیری سازمان یافته با بسیاری از ابزارهای یادگیری ، به ویژه تصاویر ، نیاز دارند.
سرانجام ، یادگیرندگان تصادفی انتزاعی به روشی غیر سازمان یافته کار می کنند. آنها روش خاص خود را برای سازماندهی اطلاعات در ذهن خود طبق تفسیر شخصی خود دارند.
4. سلطه مغز هرمان
ابزار سلطه مغزی هرمان (HBDI) مدلی است که مکانیزمی را برای شناسایی ترجیحات یادگیری افراد معرفی می کند. بر اساس نتایج ، این مدل پیشنهاد می کند که فراگیران می توانند نظریه پرداز ، سازمان دهنده ، انسان دوست یا مبتکر باشند.
نظریه پردازان یادگیری متوالی را ترجیح می دهند ، بنابراین در به خاطر سپردن اطلاعات تبحر دارند. سازمان دهندگان تنها در صورتی می توانند دانش جدید را جذب کنند که همه اطلاعات به طور سیستماتیک مرتب شده باشند.
5. مدل یادگیری 4MAT
مدل یادگیری 4MAT پسوند مدل Kolb است. با این حال ، این 4 سبک یادگیری مختلف را شامل می شود که شامل عقل خیالی ، تحلیلی ، پویا و عقل سلیم است.
این مدل نشان می دهد افرادی که یادگیری خود را بر اساس تجربیات خود می آموزند ، یادگیرندگانی هستند که در گروه عقل سلیم قرار می گیرند. فراگیران تخیل این تجارب را مفهوم سازی می کنند ، در حالی که فراگیران تحلیلی نیز ایده ها را به کار می برند و اصلاح می کنند. فراگیران پویا از همه مراحل استفاده می کنند اما اساساً یادگیری خود را بر اساس تفسیر شخصی خود قرار می دهند.