چگونه بفهمیم افسرده شده ایم و یا غمگین هستیم؟
فرق ها زیادی بین افسردگی و غمگین شدن وجود دارد اما ما نمی توانیم تفاوت بین آن دو را تشخیص دهیم و آن ها را درمان کنیم در نتیجه اولین قدم برای درمان شناخت افسردگی و غمگین بودن است.
چگونه بفهمیم افسرده شده ایم و یا غمگین هستیم؟
فرق ها زیادی بین افسردگی و غمگین شدن وجود دارد اما ما نمی توانیم تفاوت بین آن دو را تشخیص دهیم و آن ها را درمان کنیم در نتیجه اولین قدم برای درمان شناخت افسردگی و غمگین بودن است.
غم و اندوه یک احساس انسانی است که همه مردم در زمان های خاصی از زندگی خود با آن درگیر می شوند. احساس غم و اندوه یک واکنش طبیعی در برابر موقعیت هایی است که باعث ناراحتی یا درد عاطفی می شود. درجات مختلفی از غم و اندوه وجود دارد.
غم و اندوه مانند سایر احساسات موقتی است و با گذشت زمان محو می شود. از این طریق غم و اندوه با افسردگی متفاوت است. افسردگی یک بیماری روانی طولانی مدت است و زمینه های اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های عملکرد روزمره را مختل می کند. اگر علائم افسردگی درمان نشوند ممکن است مدت طولانی باقی بمانند.
وقتی غمگین هستید با دیدی ناامیدانه به هر چیزی نگاه می کنید اما لحظه ای در روز برای شما وجود دارد که باعث دلگرمی و خنده شما شود در صورتی که افسردگی بر تمام جنبه های زندگی شما اثر می گذارد و یافتن لذت در هر فعالیتی حتی فعالیت هایی که قبلا دوست داشته اید کاری سخت و یا غیر ممکن است.
افسردگی یک بیماری روحی است نه احساسی و دارای علائمی مانند: احساس غم و اندوه مداوم، تحریک پذیری، خستگی، تغییر در الگوی خواب یا غذا خوردن، مشکل در تمرکز، از دست دادن علاقه و اشتیاق به چیزهایی که قبلاً لذت ایجاد می کردند ، احساس گناه عمیق بی دلیل، علائم جسمی ، مانند سردرد یا بدن درد که دلیل خاصی ندارند، احساس بی ارزشی، افکار همیشگی در مورد مرگ، افکار یا اقدامات خودکشی.
اگر غمگین باشید ممکن است برخی از این علائم را داشته باشید اما این علائم نباید بیش از دو هفته طول بکشد. افکار خودکشی نشانه افسردگی است، نه اندوه.
متخصصان بهداشت روان از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکان آمریکا (معیارهای DSM-5) برای تعیین غمگین یا افسرده بودن کسی استفاده می کنند. شدت هر علامت نیز به عنوان بخشی از فرایند تشخیص سنجیده می شود.
افسردگی می تواند در مردان و زنان و در هر سنی رخ دهد. افسردگی بر تمام افراد گروه های قومی و زمینه های اقتصادی و اجتماعی تأثیر می گذارد.
چندین عامل خطر برای افسردگی وجود دارد. اما داشتن یک یا چند عامل خطر به این معنی نیست که افسرده می شوید. عوامل خطر عبارتند از:
ضربه روحی اوایل کودکی یا نوجوانی
ناتوانی در کنار آمدن با یک واقعه ویرانگر زندگی مانند مرگ کودک یا همسر یا هر موقعیتی که باعث درد شدید شود
عزت نفس پایین
سابقه خانوادگی بیماری روانی از جمله اختلال دو قطبی یا افسردگی
سابقه سوء مصرف مواد از جمله مواد مخدر و الکل
مشکل در تطبیق با یک بیماری پزشکی مانند سرطان، سکته مغزی، درد مزمن یا بیماری قلبی
مشکل در تنظیم تغییرات بدن به دلیل آسیب فاجعه بار مانند از دست دادن اندام یا فلج شدن
سابقه اختلالات بهداشت روان قبلی از جمله بی اشتهایی، پرخوری عصبی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا اختلال اضطراب
فقدان سیستم پشتیبانی مانند دوستان، خانواده یا همکاران
افسردگی همچنین ممکن است از عوارض جانبی برخی داروها باشد. اگر نگران هستید دارویی که مصرف می کنید بر روحیه شما تأثیر بگذارد آن را با پزشک خود در میان بگذارید. برخی از داروهایی که ممکن است باعث افسردگی شوند عبارتند از:
مسدود کننده های بتا
کورتیکواستروئیدها
داروهای هورمونی
استاتین ها ، داروهایی هستند که برای درمان کلسترول بالا استفاده می شوند
اگر بیش از دو هفته شدیدا غمگین بودید و افکار مرگ و خودکشی را در خود مشاهده کردید با پزشک صحبت کنید. اگر احساسات شما در روند زندگی تان اختلال ایجاد کرده است سعی کنید خود را در جمع قرار دهید و با پزشک، روحانی و یا یک دوست معتمد صحبت کنید.
پزشک برای تشخیص علائم تان از شما سوالاتی را خواهد پرسید و یا از یک پرسشنامه بر اساس DSM5 استفاده خواهد کرد تا وضعیت شما را بسنجد همچنین از شما می خواهد درباره احساسات خود صحبت کنید. ممکن است از شما معاینه بدنی نیز به عمل بیاید که در وضعیت شما تاثیر گذار است مانند گرفتن تست خون برای تشخیص تیروئید کم کار.