بایدها و نبایدهای وزیر خارجه دولت سیزدهم
با نزدیک شدن به مراسم تنفیذ و تحلیف رییسجمهور منتخب و زمان ارائه لیست کابینه دولت سیزدهم از سوی سید ابراهیم رئیسی جهت اخذ رای اعتماد، این روزها بحث در رسانه ها و فضای مجازی در مورد ترکیب کابینه آینده بیشتر از قبل افزایش یافته است.
با نزدیک شدن به مراسم تنفیذ و تحلیف رییسجمهور منتخب و زمان ارائه لیست کابینه دولت سیزدهم از سوی سید ابراهیم رئیسی جهت اخذ رای اعتماد، این روزها بحث در رسانه ها و فضای مجازی در مورد ترکیب کابینه آینده بیشتر از قبل افزایش یافته است؛چنانچه در این راستا برخی از رسانهها اقدام به انتشار لیستهایی به عنوان لیستهای احتمالی کابینه دولت آینده کردهاند.
به گزارش سایت طلا ، وزیر امور خارجه یکی از وزرای کلیدی در ساختار جمهوری اسلامی محسوب میشود که بر اساس عرف این سالها انتخاب او صرفا محدود به نظر رییس دولت نیست و عموما روسای دولتها با رایزنی و کسب نظر مشورتی با برخی دیگر از نهادهای حاکمیتی و بالادستی شخص مورد نظر خود را برای اخذ رای اعتماد به مجلس شورای اسلامی معرفی میکنند.
در مورد وزیر امور خارجه احتمالی دولت سیزدهم نیز تاکنون اسامی مختلفی از سوی رسانه ها و برخی از روزنامه نگاران مطرح شده از سعید جلیلی تا سیدعباس عراقچی و ... . غایب بزرگ این لیست ها برخی از کسانی هستند که در طول این سال ها سابقه وزارت در دستگاه دیپلماسی کشور را داشتهاند.
بر اساس دیدگاه تعدادی از کارشناسان سیاست خارجی و امر دیپلماسی، ایران در سالهای پیشِ رو همچون سال های اخیر در حوزه سیاست و روابط خارجی با چالشهای فراوانی روبرو خواهد بود و طبیعتاً وزیر امور خارجه بعدی باید توانایی مقابله با آن چالشها را داشته باشد، در همین راستا این کارشناسان بر این موضوع تاکید دارند که مناسب است که وزیر امور خارجه دولت آتی از اعضای کادر مجرب، کارشناس، با سابقه و برخاسته از «وزارت امور خارجه» باشد و ملاحظات سیاسی و جناحی و حتی حساسیتهای برساختهٔ چند سال اخیر نسبت به برخی افراد متخصص و متعهد نباید به هیچ عنوان معیار انتخاب وزیر امور خارجه آتی باشد.
این کارشناسان بر این موضوع تاکید دارند که وزیر امور خارجه آتی باید رویکردی عملگرایانه و نه شعاری نسبت به چالش های پیش روی کشور داشته باشد، به دیپلماسی و تنش زدایی اعتقاد داشته باشد و خود با مواضع و نوع نگاه و رفتارش باعث ایجاد تنش و تحمیل هزینه به کشور نباشد، از دیگر سو باید بتواند سیاست خارجی کشور را از میان چرخدندههای سیاست داخلی خلاص کند؛ چرا که بازیها و مانعتراشیهای سیاست داخلی در سالهای اخیر هزینهٔ هنگفتی به سیاست خارجی تحمیل کرده و ایران را از بسیاری از فرصتها محروم ساخته است.
در ارتباط با وزیر خارجه دولت آتی و توانمندی ها و ویژگی هایی که باید از آن برخوردار باشد، رضا نصری، کارشناس ارشد مسائل بین الملل ضمن تاکید بر این که وزیر امور خارجه دولت بعدی باید داری رویکرد «ضد تحریم و طرفدار برجام» باشد به ایسنا گفت : وزیر امور خارجه بعدی باید توانایی مقابله با برنامهها و دسیسههای جریان ایرانستیز در آمریکا و اروپا را نیز داشته باشد. یعنی باید به خوبی به ظرافتهای نظام سیاسی و حقوقی آمریکا و کشورهای غربی تسلط داشته باشد، به سازوکارها و طرحهای کنگره و نقش نهادهای مختلف ایالات متحده کاملاً اشراف داشته باشد، لابیها و بازیگران متنفذ واشنگتن و پایتختهای اروپا را به خوبی بشناسد تا بتواند برای مقابله با هجمههای تبلیغاتی و پروژهٔ امنیتیسازی - که با روی کار آمدن یک دولت اصولگرا در ایران قطعاً تشدید خواهد شد - به درستی از ظرفیتهای رسانههای بینالمللی، فورومهای جهانی و شبکههای اجتماعی بهرهبرداری کند.
او همچنین با تاکید بر این که سیاست خارجی دولت بعدی باید بر توسعه و تقویت «قشر متوسط» و احقاق حقوق شهروندی مردم ایران - به ویژه حق برخورداری از استاندارد بالای زندگی - متمرکز شود به این موضوع مهم اشاره کرد که نباید سیاست خارجی برای مردم هزینه ایجاد کند و باعث شود یک شهروند عادی منافع امنیتی و راهبردی کشور را در تضاد با منافع شخصی خود ببیند. در ایران، متاسفانه این تضاد در ذهن بسیاری از شهروندان در حال شکلگیری است و فراگیری آن آسیبهای امنیتی قابل ملاحظهای در پی خواهد داشت.
نصری با اشاره ضمنی به این موضوع که وقتی یک کشور می تواند در پیشبرد اهدافش در سیاست خارجی موفق باشد که همراهی افکار عمومی کشورش را نیز داشته باشد، گفت: مخاطب سیاست خارجی نباید فقط یک قشر خاص و مستمعان یک گفتمان و یک ایدئولوژی خاص باشند. به بیان دیگر، دولت بعدی باید تلاش کند با زبانی غیر از زبان «مخاطب ایدئولوژیک» سیاست خارجیاش را برای عموم مردم تشریح و تبیین کندبه عنوان مثال، قطعاً استفاده از کلیدواژههای دینی، شعارهای انقلابی و توجیهات ایدئولوژیک برای تبیین چرایی حضور مستشاری ایران در سوریه برای قشری از مردم کافی و جذاب است. اما حقیقت این است که قشر قابل ملاحظهای از مردم نیز با این مفاهیم ارتباط برقرار نمیکند و طبیعتاً ضرورت و عملگرایی مستتر در برخی سیاستها را نیز درک نمیکنند. معتقدم لازم است ارتباط میان کارگزاران دولت و مردم به گونهای باشد که اکثریت قاطع احساس کنند سیاست خارجی کشور صرفاً در خدمت تأمین اهداف ایدئولوژیک نیست بلکه مستقیم منافع، حقوق و معیشت آنها را نیز در نظر دارد.
اردشیر پشنگ، پژوهشگر روابط بین الملل و سیاست خارجی نیز با بیان این که که بهتر است فردی به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شود که دارای مواضع ضد کشورهای خاص و مختلف در سطح منطقه و یا بین الملل نباشد، معتقد است: وابستگی و نزدیکی بیش از اندازه تیم سیاست خارجی کشور به چین و روسیه همانقدر می تواند باعث کاهش کارآمدی سیاست خارجی و حتی تولید تهدید شود که وابستگی و تعریف همه منافع در ارتباط با کشورهای غربی و به خصوص آمریکا میتواند همین کار را بکند.
این روزنامه نگار در ادامه مصاحبه خود گفت : در جریان انتخاب وزیر خارجه دولت آتی این انتظار می رود که اولویت با کسانی باشد که دانش آموخته رشتههای روابط بین الملل، علوم سیاسی، دیپلماسی، حقوق بین الملل و یا اقتصاد بین الملل باشند. کسانی که به طور دانشگاهی تحصیلات عالیه و مطالعات عمیق در شاخه های مختلف دانش سیاسی به خصوص در روابط بینالملل و دیپلماسی داشته باشند و دارای آثار قابل اتکای چاپی، سخنرانی های جدی علمی در مجامع معتبر داخلی و خارجی باشند. از دیگر سو نیاز است که کاندیدای وزارت خارجه از بین کسانی انتخاب شود که دانش زبانی حرفهای دارند، تسلط به زبان انگلیسی و در کنار آنها زبانهایی نظیر عربی و یا حتی روسی و چینی میتواند یک مزیت دانشی-زبانی محسوب شود.
رضا ذبیحی، دیگر کارشناس مسائل سیاست خارجی نیز با بیان این که انتخاب وزیر خارجه در مقایسه با سایر وزرای دولت از حساسیت خاصی برخوردار است، زیرا این فرد علاوه بر اینکه باید از قدرت تعامل در داخل برخوردار باشد، مقامی است که عالی ترین نمایندگان ایران را در تمام کشورهای دنیا انتخاب و هدایت می کند، معتقد است که در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری لازم است فردی عهده دار مقام وزارت خارجه شود که دارای قدرت اجماع سازی چه در داخل و چه در سطح بین الملل باشد و بتواند این دیدگاه های متعارض را به یکدیگر نزدیک کند.
او همچنین با اشاره به اهمیت فراجناحی بودن وزیر امور خارجه تاکید کرد: داشتن توانایی بالا برای تعامل با تمام گروهها، نخبگان و جناح های داخلی از ویژگیهای یک وزیر خارجه مناسب است و لذا باید وزیر خارجه یک فرد فراجناحی باشد.
کوروش احمدی یکی دیگر از کارشناسان عرصه بین الملل با اعتقاد بر این که یکی از دلایل ضعف ما در سیاست خارجی، عدم شناخت یا شناخت ناقص مقامات ایران از دنیای خارج است، گفت: زندگی نکردن در خارج و ندانستن یک زبان خارجی و عدم استفاده مستقیم از منابع خارجی برای اطلاع از شرایط بین المللی و متکی بودن به ترجمه های دست و پا شکسته و بعضا تحریف شده و نداشتن مطالعات عمیق در باره حال و روز جهان از جمله علل ضعف ما در شناخت دنیای خارج است، بنابراین کسی باید وزیر خارجه شود که این ضعف ها را نداشته باشد.
او همچنین در بخشی دیگر از صحبت های خود با ایسنا گفت: کسی باید به عنوان وزیر خارجه انتخاب شود که شناخت عمیق و دقیقی از روابط بینالملل و سیاست و حکومت در دیگر کشورها، به ویژه کشورهای هدف، داشته باشد و همزمان درک علمی و واقع بینانه ای از موقعیت کشور متبوعش در مناسبات منطقه ای و بین المللی داشته باشد. در شرایط ما، یک تکنیسین روابط بینالملل که ضمن اشتغال به کارهای مدیریتی دیگر، مدرکی هم گرفته و تخصصش کار راه اندازی است و هدفش بیشتر حفظ خود و جناح خود در لابیرنت هزار توی سیاست داخلی باشد، نمی تواند کاری در سیاست خارجی از پیش ببرد.
حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می گوید در حال حاضر کشور نیاز مبرم به رویکرد تنش زدایانه دارد، بنابراین کسی باید در مسند این امور قرار بگیرد که خود باعث ایجاد تنش نشود و به دیپلماسی و تنش زدایی اعتقاد داشته باشد. در مورد حوزه های مختلف سیاست خارجی برنامه ای برای تنش زدایی داشته باشد.
این نماینده پیشین مجلس با بیان اینکه متاسفانه بعضا در کشور تحت عنوان انقلابی گری بسیاری از فرصت ها را از دست داده ایم، گفت: باید توجه داشت انقلابی گری به معنای ایجاد تنش در روابط با دیگر کشورها نیست.
احتمالا طی چند روز آینده خبرهای دقیقتری در مورد کابینه احتمالی دولت سیزدهم منتشر میشود و مشخص خواهد شد که رایزنیهای سید ابراهم رئیسی برای انتخاب رییس دستگاه دیپلماسی منجر به انتخاب چه کسی با چه گرایش فکری شده است و این که فرد انتخاب شده به چه میزان از نگاه کارشناسان و افکار عمومی داری توانمندی ها ی لازم برای پیشبرد امور و حل ابرچالشهای پیش روی کشور در حوزه سیاست خارجی از جمله مذاکرات هسته ای، نحوه تعامل با غرب، بحران های موجود در منطقه و... است و آیا این انتخاب با توجه به اثرات و پیامدهایش باعث ایجاد کورسوی امیدی در وضعیت موجود خواهد شد یا خیر؟