راز جدایی آنجلینا جولی از برد پیت فاش شد
آنجلینا جولی، بازیگر و فیلمساز آمریکایی، سالهاست در زمینه حقوق کودک فعالیت میکند. او اخیرا در مصاحبهای، گفته است که دلیل جداییش از برد پیت، نگرانیش از به خطر افتادن حقوق فرزندانش بوده است.
آنجلینا جولی مدتی است با فعالان سیاسی و مدنی جوان که عمدتا اهل خاورمیانه و کشورهای درگیر تنشهای سیاسی و نظامی هستند، در ارتباط است. او که دغدغههای حقوق بشری دارد، معتقد است که از آنها بسیار میآموزد. جولی اخیرا در مصاحبهای، درباره ارتباط جداییش از برد پیت با مسائل حقوق بشری و همینطور فرار از دست هاروی واینستین در جوانی گفته است؛ تهیهکننده بدنام هالیوود که جنبش «من هم» با شکایت زنان از آزارهای جنسی او به راه افتاد.
جولی ۲۰ سال را صرف مبارزه برای حقوق بشر کرده است، ابتدا به عنوان سفیر حسن نیت و سپس نماینده ویژه کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان. او بیش از ۶۰ ماموریت میدانی انجام داده است. در تصاویر همیشه او را با دفترچه یادداشت و قلمی در دست میبینیم که در حال ثبت گفتههای افرادی است که به دلیل جنگ و آزار در کشورهایی مانند سوریه، سیرالئون، عراق و افغانستان آواره شدهاند.
اکنون جولی ۴۶ ساله با وکیل حقوق کودک جرالدین ون بورن و سازمان عفو بینالملل کتابی نوشته است، با نام حقوق خودت را بشناس، راهنمایی برای جوانان. این عنوان نام ترانهای است از گروه راک کِلش (The Clash). این کتاب شامل حقوقی است که کودکان تحت کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک دارند و توسط ۱۹۶ کشور جهان تصویب شده است. همچنین نحوه مطالبه این حقوق را توضیح میدهد و همینطور شامل توصیههایی از جوانانی است که این کار را انجام دادهاند. کتاب حقوق خود را بشناس، همه مسائل بزرگ را به شیوهای مفصل و در دسترس حل میکند - از حقوق برای زندگی، عزت نفس، سلامت، برابری و عدم تبعیض، عدالت کیفری، امنیت، آزادی اندیشه و بیان، حریم خصوصی، اعتراض مسالمتآمیز، بازی و آموزش و همینطور حق حمایت در برابر آسیبها و خشونتهای مسلحانه.
از جولی میپرسم چرا این کتاب را نوشته است: «من با کودکان زیادی ملاقات کردهام که تحت شرایط نقض حقوقشان زندگی میکنند - افراد آواره، قربانیان جوان تجاوز. من نمیتوانستم بفهمم چرا آنها هنوز برای چیزهای اساسی که حقوق ابتداییشان است، میجنگند. این خیلی عصبانیام کرد. اگر دلیل و منشاء چیزی را ندانیم، چگونه میخواهیم آن را حل کنیم؟» توضیحات جولی روان و روشن است و این مایه شگفتی نیست.
اما نکته بعدی که دربارهاش میگوید، مایه تعجب است: «سپس من امریکا به تجربهای که با فرزندانم داشتم نگاه کردم و فکر کردم... خب، حقوق بشر، حقوق کودکان.» زبان جولی از همگسیخته و غامض میشود: «من به یاد حقوق کودک افتادم، نگاهی به مفاد آن انداختم: خب این برای وقتی است که شما در موقعیتی خاص هستید و میخواهید مطمئن شوید که در زندگی شما از حقوق کودکان حمایت میشود.»
جولی عذرخواهی میکند و میگوید نمیتواند مستقیمتر و صریحتر حرف بزند. او ادامه میدهد: «سپس متوجه شدم که ایالات متحده حقوق کودک را تصویب نکرده است. چیزی که باعث میشود کودکان در دادگاه صدایی داشته باشند. یک کودک در اروپا شانس بیشتری برای رساندن صدایش به دادگاه دارد تا کودکی در کالیفرنیا. این مسئله چیزهای زیادی در مورد این کشور به من گفت.».
اما چه اتفاقی باعث شد او برای وضعیت حقوقی فرزندانش نگران شود؟ او با لکنت میگوید: «من ... هنوز در وضعیت حقوقی هستم.» سپس ادامه میدهد: «من نمیتوانم در مورد آن صحبت کنم.» من میگویم: «در این سالها آنقدر مزخرف درباره تو نوشته شده، که تمایز بین حقیقت و داستان غیرممکن شده است. باید به من کمک کنی بفهمم که به چه چیزی اشاره میکنی. آیا درباره طلاقت از برد پیت و اتهاماتی که علیه وی در مورد بدرفتاری خانگی مطرح کردهای صحبت میکنی؟» او به من میگوید که قسم خورده است سکوت کند: «خوب، اگر در مورد طلاق و اتهامات صحبت میکنی، سر تکان بده.» سر تکان میدهد؛ و آیا او نگران امنیت فرزندانش بود؟ این بار او پاسخ میدهد: «بله، به خاطر خانوادهام. همه خانوادهام.»
من میگویم اینکه زندگی خود را وقف برجسته کردن نقض حقوق کودکان در عرصه جهانی کنی و سپس دریابی که ممکن است این نقض حقوق، در نزدیکی و در خانه خودت اتفاق بیفتد، واقعا متحیرکننده است. میگوید: «اغلب نمیتوان مسائل شخصی را تشخیص داد، به ویژه اگر تمرکز شما بر بزرگترین بیعدالتیهای جهانی باشد. چرا که همه چیزهای دیگر کوچک به نظر میرسد. بسیار سخت است. من دوست دارم بتوانم این بحث را ادامه دهم و بسیار مهم است ...» او چند بار تلاش میکند تا جملهاش را کامل کند، بعد رها میکند و دوباره شروع میکند. بعد از مدتی دوباره مسلط میشود: «من از نوع آدمها نیستم که اینطور تصمیمها را راحت میگیرند، باید به آرامی تصمیم میگرفتم. خیلی طول کشید تا در موقعیتی قرار بگیرم که حس کنم باید از پدر فرزندانم جدا شوم.»
آنجلینا جولی و برد پیت زوج طلایی هالیوود بودند. آنقدر مشهور که آنها یک نام اختصاصی ترکیبی داشتند: برانجلینا. هر دو برنده اسکار هستند، از جمله پردرآمدترین ستارههای صنعت فیلم (گفته میشود که ارزش پیت ۳۰۰ میلیون دلار و جولی ۱۵۰ میلیون دلار است) برانجلینا همچنین تبدیل به کلمهای کلیدی برای افزایش آگاهی شد. پیت، جولی را در بسیاری از سفرهای سازمان مللیاش همراهی کرد. آنها مدارسی را در کشورهای جنگزده افتتاح کردند و سه فرزند از شش فرزندشان از کشورهایی که به دلیل درگیری و فقر مورد خشونت قرار گرفته بودند، به فرزندی پذیرفته شدند. از جمله مادوکس ۲۰ ساله از کامبوج، پکس ۱۷ ساله از ویتنام و زارا ۱۶ ساله از اتیوپی. آنها به عنوان زوج، خیلی خوب و شاید بتوان گفت بیش از حد موفق به نظر میرسیدند.
در سپتامبر ۲۰۱۶، جولی تقاضای طلاق از پیت کرد که البته در سال ۲۰۱۹ نهایی شد. اما آنها همچنان در نبرد سختگیرانه حضانت به سر میبرند، زیرا جولی ادعا کرد خشونت خانگی علیه او صورت گرفته است. در نوامبر ۲۰۱۶، FBI اعلام کرد که هیچ اتهامی علیه پیت مطرح نیست و او را از هرگونه تخلف خلاص کرد. این به دنبال حادثهای بود که ادعا میشد پیت تحت تاثیر مشروبات الکلی مادوکس را که آن زمان ۱۵ سال داشت مورد سوءاستفاده قرار داده است. پنج روز پس از این حادثه، جولی با استناد به اختلافات آشتیناپذیر درخواست طلاق کرد و گفت که تصمیم او برای پایان دادن به ازدواج «برای سلامتی خانواده گرفته شده است.» پیت اعتراف کرد که مشکل سوءمصرف مشروبات الکلی دارد (او پس از جدایی برای ترک در جمع افراد الکلی گمنام حضور یافت) و بر سر یکی از فرزندانش فریاد زده است، اما همیشه سوءاستفاده فیزیکی از آنها را رد کرده است. جولی به دلایل قانونی از گفتن هر چیزی در مورد این حادثه خودداری میکند. وکلای پیت از دادن توضیحاتی در این رابطه به گاردین خودداری کردند.
امروز جولی در خانه خود در لس فلیز، محلهای مسکونی در نزدیکی تپههای هالیوود زندگی میکند. او این عمارت را به قیمت ۲۵ میلیون دلار خرید. عمارتی که قبلا خانه سسیل بی دمیل، کارگردان و تهیهکننده فیلم بود. او میخواست پس از جدایی، دیدار پیت با بچهها را راحتتر کند. در بیشتر ۵ سال گذشته، او حضانت بچهها را به عهده داشته و پیت حق ملاقات داشته است. اگرچه مکررا گزارش شده است که جولی در دادگاه تلاش میکند که خود به تنهایی حضانت را عهدهدار باشد، اما آنها هر دو قصد داشتهاند که رابطه حضانت مشترک سالمی ایجاد کنند.
جولی میگوید: «آنچه من میدانم این است که وقتی کودک از نظر جسمی یا روحی آسیب دیده باشد، یا شاهد آسیب کسی باشد که ادوستش دارد یا از او مراقبت میکند، کودک صدمه میبیند. یکی از دلایلی که کودکان باید از حقوق خود برخوردار شوند این است که بدون آنها، در برابر زندگی ناامن و ناسالم آسیبپذیر هستند.» در ماجرای حضانت، بسیاری از وکلای خانواده از جولی انتقاد کردند که او از فرزندانش خواسته است که علیه پدرشان شهادت دهند، در حالی که جولی معتقد است اگر در این زمینه کاری نکند به حقوق آنها خیانت کرده است. در همین حال وکلای حقوقی جولی گفتهاند که سه نفر از فرزندان او درخواست کردهاند که شهادت خود را ارائه دهند.
قبل از جدایی از پیت، جولی خود را به عنوان فیلمساز معرفی کرد. اول آنها پدرم را کشتند (First They Killed My Father)، آخرین فیلمی که او به عنوان کارگردان ساخت (در سال ۲۰۱۷ منتشر شد)، پرترهای شگفتانگیز از زندگی در سایه خمرهای سرخ است. در آن او بازیهای استثنایی از بازیگرانش - به ویژه بچهها - به نمایش گذاشت. از آن زمان به بعد حرفه او به یک مادر تمام وقت نزدیکتر شد.
آیا او احساس میکند حقوقش همیشه رعایت شده است؟ جولی میگوید: «هوم. یک سوال خوب برای جلسه تراپی.» مکث میکند و سپس ادامه میدهد: «من فکر میکنم مادرم کارهای زیادی برای تامین حقوق من و توانمندسازیم انجام داد. اما میدانید، من در سن کم شروع به کار کردم تا به او در پرداخت صورتحساب و موارد دیگر کمک کنم؛ و من نمیدانستم به عنوان یک دختر جوان و به عنوان یک انسان مستحق چه برخوردی هستم. من احساس نمیکردم که با حقوق و حمایتهایی به عنوان انسان متولد شدهام. احساس میکردم اینها چیزهایی هستند که شما باید آنها را بخواهید یا برای آنها بجنگید و گاهی اوقات آنها را دشوار مییابید.» آیا او با سختیهای زیادی مواجه شده؟ «من مطمئنا هر کسی که سر راهم باشد به چالش میکشم تا کاری که باید، انجام شود.»
اولین باری که او احساس کرد در صنعت سینما به او بیاحترامی شده است کی بوده و چه کسی؟ «خوب، جای تعجب نیست، هاروی واینستین. من در جوانی با او کار کردم.» جولی ۲۱ ساله بود که در فیلم «Playing By Heart» بازی کرد. فیلمی متعلق به تهیهکننده بدنام و متجاوز هالیوود. او میگوید زنان اغلب وقتی موفق میشوند از یک تعرض فرار کنند، به آن اهمیت نمیدهند. درست مثل کاری که او در آن زمان کرد. جولی میگوید: «اگر موفق شوید از اتاق فرار کنید و بیرون بیایید، فکر میکنید او تلاش کرد، اما موفق نشد. اما واقعیت این است که آن تلاش و آن تجربه، همان تعرض است.»
او ادامه میدهد «من واقعا نمیخواهم این گفتگو را از مسیر منحرف و به داستانهای مربوط به هاروی تبدیل کنم.»، اما آیا کاری که واینستین کرد سوءاستفاده از او بود؟ «بود. این فراتر از رد شدن از مرزها بود، چیزی بود که باید فرار میکردم. من دور ایستادم و به دیگران و بقیه دخترها درباره او هشدار دادم. به شوهر اولم جانی، که در این مورد عالی عمل کرد، گفتم که این را به گوش بقیه مردها برساند که نگذارند دختران تنها با او ملاقات کنند. از من خواسته شد در فیلم هوانورد (The Aviator) بازی کنم، اما قبول نکردم، چون او در این پروژه نقش داشت. من دیگر نه هرگز با او ارتباط برقرار کردم و نه کار کردم. خیلی برایم سخت بود وقتی برد با او کار کرد.»
در سال ۲۰۰۹، پیت در فیلم حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds) کوئنتین تارانتینو، محصول مشترک شرکت واینستین بازی کرد. جولی میگوید در سال ۲۰۱۲، پیت با واینستین تماس گرفت تا به عنوان تهیهکننده در فیلم مهیج نوآر Killing Them Softly همکاری کند، که بعداا توسط کمپانی واینستین توزیع شد. با این کار، جولی احساس کرد که تعرض جنسی به او نادیده گرفته شده است. او میگوید: «ما بر سر آن دعوا کردیم البته این باعث مشکل شد.» جولی در مورد خوشحالی پیت از همکاری با واینستین، باوجود اینکه میدانست به او حمله کرده است میگوید. جولی از شرکت در رویدادهای تبلیغاتی فیلم اجتناب کرد. واینستین، که در حال حاضر در حال گذراندن ۲۳ سال زندان برای تجاوز و تعرض جنسی است، ادعای جولی را رد میکند.
من به او میگویم که او را جذاب مییابم، به عنوان یک قدیس یا یک دیوانه. (این شایعه وجود دارد که او برای حضانت فرزندانش میجنگد فقط به این دلیل که میخواهد از آمریکا خارج شود - چیزی که او آن را رد میکند.) جولی میگوید: «من فکر میکنم مردم گاهی اوقات نیاز دارند همان کسانی باشند که نیاز دارند. آنچه برای من اهمیت دارد، این است که اگر مردم در مورد من این گونه فکر میکنند، آیا این بر توانایی من در کار برای حقوق کودکان تاثیر میگذارد؟ [یا در فعالیتهایم برای کمک به فعالان حقوق بشر.]اگر واقعا فکر میکنید من دیوانه هستم، این یک مشکل است، زیرا ممکن است به من گوش ندهید و برای من اهمیت قائل نشوید و این برای کار من و کتاب مشکل ایجاد کند.»
کشف اینکه کنوانسیون حقوق کودک توسط ایالات متحده تصویب نشده است به او احساس هدف داشتن میدهد: به جای اینکه فقط برای فرزندانش بجنگد، میتواند آن را به عنوان یک هدف بزرگتر حقوق بشر در نظر بگیرد.
جولی پیچیده و گاه متناقض است. او به من میگوید که میخواهد در مورد همه اینها صحبت کند. کمی بعد، نظرش عوض میشود: «این طور نیست که من بخواهم در مورد هر چیزی واقعا صحبت کنم، زیرا فقط میخواهم خانوادهام شفا بیابد؛ و من میخواهم همه از این موقعیت گذر کنند - همه ما، از جمله پدرشان. من میخواهم که ما شفا یابیم و آرام باشیم. ما همیشه یک خانواده خواهیم بود.»
وقتی اشاره میکنم که چقدر ناراحت به نظر میرسد، او اعتراف میکند که از زمانی که طالبان بر کابل مسلط شدهاند، ناراحت بوده است: «امروز صبح فقط بسیار برای افغانستان گریه کردم. ۲۰ سال پیش برای من نقطه شروع بود - وقتی در اولین سفرها با مردم ملاقات میکنید و واقعا با هم ارتباط برقرار میکنید. شما با بچههای کوچک ملاقات میکنید، وعدههای داده شده، تلاشهای انجام شده، اعتماد داده شده را میبینید، همه چیز را مشاهده میکنید. سپس آنها را در کامیونها میبینید تا به آنجا بازگردانده شوند، و آنها را در کابل و در مدرسه ردیابی میکنید و درد و ترس و مرگ و وحشت و خیانت و ضربه را احساس میکنید. نفرتانگیز است. این موضوع در مورد دنیایی که ما امروز در آن زندگی میکنیم، حرف زیادی برای گفتن دارد. این خیلی در مورد جایی که ما در آن قرار داریم، میگوید.».
اما همزمان، او را وامیدارد درباره فعالان حقوق بشر جوانی که با آنها از طریق زوم ملاقات میکند، فکر کند و مبارزه برای جهان بهتر را رها نکند. این امر باعث میشود او به فکر همه معاملات وحشتناک سیاستمداران باشد که منجر به پیامدهایی مانند افغانستان میشود. این باعث میشود که او به خودش در جوانی فکر کند، به اینکه عدالت و انسانیت میتواند در مبارزه با سیاست برنده شود. او میگوید: «نه». اعتماد به نفسش را بازمییابد: «من دیوانه نیستم.»